نمیتونی بخری، نخر! چه اجباریه!؟ 🍏🥧
در رابطه با ترند «پای سیب ۷۷۰ هزار تومنی» و عادت ما به اقتصاد این شکلی
داستان از اینجا شروع شد:
الان که من دارم اینو مینویسم، در کمتر از ۴۸ ساعت، این توییت بیش از ۵ میلیون بار دیده شده (views). و خواسته و نا خواسته، من چندین بار از دیروز تا الان این توییت و نظرات هموطنان عزیز رو به این توییت دیدم؛ از اقصی نقاط جهان.
واکنشها به این پست روی یه طیف قرار دارن از «خیلی خیلی مثبت» تا «خیلی خیلی منفی». و به طرز جالبی، در ۴۸ ساعت اخیر، بخش زیادی از توییتر فارسی، تبدیل شدن به اقتصاددان، سیاستگذار و منتقد بازار آزاد و اقتصاد تولید و غیره — منم به نوبه خودم؛ اینجا به این شکل!
بیاین به چند جنبه ماجرا نگاه کنیم:
یک. بازار آزاد و رقابت
بازار آزاد چیه؟ بازار آزاد یعنی بازاری که قیمت یک کالا یا خدمت رو مدل اقتصادی عرضه و تقاضا تعیین که، نه دولت و حکومت از طریق سیاستگذاری و کنترل — و مدل اقتصاد دستوری.
حالا عرضه و تقاضا به زبون ساده یعنی چی؟ یعنی اینکه اگر برای یه چیزی تقاضا باشه (یا تقاضا ایجاد کنی)، وقتی عرضه کنی، میتونی بفروشی و سود کنی این میشه فعالیت اقتصادی.
اگر تو این عرضه و تقاضا، رقابت باشه، یکی بیاد بگه من همین محصول یا خدمت رو با قیمت کمتر میدم خدمتتون، مشتری سود میکنه چون هم انتخاب داره، هم میتونه هزینه رو کمتر کنه. فروشنده گرونفروش، مشتری از دست میده و مجبور میشه قیمتش رو بیاره پایین یا کیفیت محصول یا خدمتش رو ببره بالا که مشتری بگیره!
پس در نتیجه: رقابت به نفع مشتری میشه؛ یا از نظر قیمت یا از نظر کیفیت، ولی به هر حال، به نفع مشتری.
اما از دید کسب و کار، رقابت سر قیمت «همیشه رو به پایینه»؛ همیشه یکی پیدا میشه که ارزونتر اون محصول یا خدمت رو ارائه بده. شما باید حواست به این باشه و قیمتگذاری کنی. بعد مشتری هم حق انتخاب داره.
بیاین یه مثال بزنیم که ربطی به پای سیب نداره.
شما قطعا تا الان حداقل یه بار آرایشگاه رفتی. حالا فرض کن آرایشگاهی که همیشه میری و به اندازه کافی ازش راضی هستی و هی برمیگردی، قیمتش برای سرویس شما مثلا ۲۰ دلاره؛ شما هم الان ۴ ساله داری میری اونجا و راضی هستی.
این دفعه که میری موهاتو کوتاه کنی، میبنی دو تا آرایشگاه جدید کنارش باز شده. قیمتها رو چک میکنی، میبینی برای سرویس شما زده یکی زده ۱۵ دلار، یکی زده ۲۵ دلار. قیمت آرایشگاه قدیمی شما هم همون ۲۰ دلاره.
چیکار میکنی؟ سه تا حالت داره:
میری آرایشگاه خودت، ۲۰ دلار رو میدی، کماکان راضی هستی و به مشتریش بودن ادامه میدی.
میری آریشگاه جدید که ارزونتره. ریسک میکنی، ۱۵ دلار میدی و سرویس میگیری. اگر از نتیجه راضی باشی، ۵ دلار سود کردی، اون آرایشگاه مشتری جدید گرفته، یعنی کسب و کارش رو رونق داده. اگر از راضی نباشی، دفعه بعد که میخوای مو کوتاه کنی، حق انتخاب داری: ۱۵ دلاری بد، ۲۰ دلاری خوب، ۲۵ دلاری نامعلوم.
میری آرایشگاه جدید که گرونتره. ریسک میکنی؛ هم با موهات، هم با جیبت. ۲۵ دلار میدی و سرویست رو میگیری. اگر نتیجه بد باشه که تکلیف معلومه؛ دفعه بعد میری جای قبلی یا اون یکی ارزونه رو تست میکنی. اگر نتیجه (یا تجربه شما) مثل ۲۰ دلاریه باشه، برمیگردی ۲۰ دلاریه چون دلیلی نداره ۵ دلار بیشتر برای همون سرویس یا تجربه پرداخت کنی.
ولی اگر تجربه یا سرویسی که میگیری بهتر باشه (حالا یکم یا خیلی)، به نظرت غیرممکنه که تصمیم بگیری از این به بعد بری اونجا و ۵ دلار هر بار بیشتر بدی؟ مثلا جای پارک برای ماشینت داره، یا بهت قهوه مجانی میدن یا اصلا سرویسی که میگیری بهتره یا با آرایشگرت بیشتر حال میکنی؟
همه اینا ممکنه دیگه، خب؟ حالا چی سر آرایشگاه اولی میاد؟ یا میاد سرویسش رو بهتر میکنه، یا قیمتش رو کمتر میکنه یا باید کسب و کارش رو تعطیل کنه. ممکنه قیمت رو بیاره پایین و با ارزونترهرقابت کنه؛ ممکنه سرویسش رو بهتر کنه و با بهتره رقابت کنه. ممکنه بیاد شامپاین بده به ملت که متفاوت باشه؛ ممکنه هم با شورت وایسه مو بزنه که متفاوت باشه و ترند بشه تو توییتر و اینستاگرام و غیره و مشتری جدید بگیره!
هرکدوم از این آرایشگاهها، مادامی که مشتری داره و مشتری داره با پولش اون رو انتخاب میکنه، دارن رقابت میکنن. مشتریها هم حق انتخاب دارن و میتونن براساس نیاز و تواناییشون، یکی رو انتخاب کنن. میتونن به جای ماهی یه بار کوتاهی ۲۰ دلاری، برن هر سه هفته کوتاهی ۱۵ دلاری بگیرن؛ میتونن پول ذخیره کنن و برن کوتاهی ۲۵ دلاری بگیرن… حق انتخاب!
حالا فرض کنید که دولت بیاد قیمتها رو به بهونه تورم کنترل کنه و بگه کوتاهی مو حداکثر قیمتش ۲۰ دلاره… بعد چی میشه؟
آرایشگاه ۲۵ دلاریه باید یا تعطیل کنه، یا قیمتش رو بیاره پایین با حاشیه سود کمتر؛ یا بابت پارکینگ از مشتری پول بگیره؛ یا کیفیت کارش رو بیاره پایین و سریعتر و بیشتر مشتری بگیره…
آرایشگاه ۱۵ دلاری، یا با همون ۱۵ دلار ادامه میده و مشتریهای خودش رو میگیره که براشون اولویت قیمته؛ یا قیمت رو میبره بالا و از کسانی که «به اجبار» میان اونجا چون گزینه دیگهای ندارن (به علت تعطیل شدن رقبا یا شلوغ بودن و وقت نداشتن رقبا) تغذیه میکنه و یه عده مشتری سرویس ضعیفتر و به قیمت کنترل شده میگیرن!
در ضمن، قبل از اینکه دولت دخالت کنه، یه جایی، یکم اونورتر، یکی هم دوست داره برای کوتاهی ۱۰۰ دلار که نه، ۱۰۰۰ دلار پول بگیره. دوست داره به جای روزی ۱۰ تا مشتری، هفتهای یه مشتری داشته باشه. اصلا دوست داره فقط موی کریستیانو رونالدو رو بزنه و بس. چرا؟ چون میتونه و هنر دستشه؛ قیمت رو تقاضا تعیین میکنه.
اگر مشتریش باشه، میزنه؛ نباشه، باید بیخیال بشه و بره مثل بقیه یه فکر دیگه بکنه… بعد از اینکه دولت دخالت کنه، اینا زیرزمینی میشن!
بازار آزاد [سالم] یعنی رقابت؛ یعنی نفع مشتری؛ یعنی ارزش افزوده.
دو. استفاده از عکس خودش — و مارکتینگ
توییت ایشون، در کنار متن، دوتا عکس داره. یکی از یک برش از پای سیب و یکی از خودشون. یه نکته هم که توی ریپلایها شفاف سازی شده بود، این بود که این قیمت یک پای سیب کامله؛ یک کیلو و خوردهای وزنشه؛ نه یه برش از اون.
علاوه بر ایرادهایی که کابران توییتر به قیمت بالا برای یک برش از پای سیب گرفته بودن که بعد شفاف شد، یه عده زیادی هم به این ایراد گرفته بودن (من میگم ایراد، ولی شما بخون پاچه گرفته بودن) این بود که ایشون با پست کردن عکس خودش کنار عکس میخواد با ایجاد حس ترحم یا سو استفاده از مشکل/بیماری جسمانی، مردم رو «گول بزنه» یا «سرکیسه کنه» یا «گوش مردم رو ببره» (اینا چیزاییه که بقیه نوشتن، ولی من لینک نمیذارم چون به نظرم بیشتر نشون دادن اونا هدف من نیست و کمکی به کسی نمیکنه، به جز نفرت پراکنی).
من کاری ندارم که چرا عکسش رو گذاشته، ولی خب گذاشته دیگه! به کسی چه؟ ایشون به یه دلیل گذاشته (اتفاقا به نظرم خیلی جرات داشته که گذاشته! چون بعید میدونم با محیط توییتر آشنایی نداشته و گذاشته)؛ اونی که از ترکیه شورت و سوتین میخره ۱۰ لیر، میاره میپوشه (به عنوان مدل) بعد قیمت میذاره ۵۰ لیر (معادل ریالیش حالا) چه فرقی داره؟ بماند که ایشون پای سیب تولید کرده وقت و هنر و زحمت توش ریخته و تصمیم گرفته اینقدر بفروشه!
من با اونی که مدل شورت و سوتین و فلان میشه هم کاری ندارما؛ اونم زحمت کشیده، آورده، عکس گرفته، داره کالاشو تبلیغ میکنه؛ از بدنش هم استفاده میکنه.
هرکی یهجور داره تبلیغ کار و کالاش رو میکنه؛ یکی هم اصلا لخت میشه و عکس و بدنش رو میفروشه! اونم داره زحمت میکشه!
اصلا هرکی میگه هر کدومش آسونه، امتحان کنه! اگر تونست، بعد بیاد بگه آسونه. اگر نتونست، بیخود نظر نده.
به نظر من مادامی که تو تبلیغشون دروغ نگن و مردم رو گول نزنن، چه مشکلی داره؟
حق انتخاب + آزادی + آزادی بیان!
شما رو اذیت میکنه؟ نخر. نبین. گوش نکن. پول نده. «با جیبت رای بده»
ولی اگر چیزی که سفارش میدی در مقایسه با چیزی که تحویل میگیری، اینجوریه، بعد حق داری بزنی جرش بدی!

سه. تولید انبوه، تولید دستی و قیمتگذاری و ارزش افزوده
یکی دیگه از ایرادهایی که زیاد گرفته بودن، این بود که یک کیلو سیب میشه اینقدر، چس مثقال خمیر و وانیل و فلان هم اینقدر؛ بعد همه اینا میشه ۱۰۰ تومن؛ چرا ۷۷۰ تومن؟
بعد اونایی که اینا رو میگن، نمیفهمن چند تا فاکتور دیگه هم توی ماجرا دخیله؟
مثلا این که ایشون داره این کار رو میکنه که پول دربیاره؛ یعنی سود کنه. یعنی باید از بعد از اون ۱۰۰ تومن که هزینههاش هستش (با فرض اینکه همونه و نیم ساعت دیگه قیمت عوض نمیشه)، باید یه چیزی دربیاره از زحمتش؛ از وقتش. یا مثلا هزینه برق و گاز برای پختن نداره اینا؟ یا هزینه رفتن و اومدن برای خرید مواد اولیه؟ یا هزینه سفارش دادن آنلاین اونا؟
هزینههای پنهان رو در نظر نمیگیریم؛ عجیب هم نیست چون تا کار رو انجام ندی، با اینا درگیر نمیشی.
اگر اینا رو در نظر نگیری، باید از شکمت انتظار داشته باشی با خوردن مواد اولیه برات پای سیب تولید کنه؛ هرچند اونم هزینه داره، مگر اینکه فتوسنتز کنی.
در کنار اون، هزینه وقت ایشون — یا هرکس دیگهای.
برگردیم به مثال آرایشگاه؛ به نظر شما یه آرایشگر با یک ماه سابقه با یکی دیگه با ۲۰ سال سابقه مثل هم هستن و باید مثل هم قیمتگذاری بشن؟ تجربه و کیفیت کار و اینا رو در نظر بگیریم؛ همونطوری که برای شغلهای مختلف تفاوت رو در نظر میگیریم.
نیم ساعت وقت یه پزشک که توش میتونه جون شما رو نجات بده با نیم ساعت وقت یه نفر که داره یهجا ظرف میشوره یکی نیست. من برای [تقریبا] همه شغلها و آدمها احترام قائلم، این حرفم به منظور بیاحترامی به کسی یا شغلی نیست (به جز دزدی و کلاهبرداری و یه مشت از این کارها)؛ فقط تاکید روی تفاوتهاست.
کسی که داره یه کار مهم رو تو نیم ساعت انجام میده، سالها تلاش کرده که بتونه اون کار رو با کیفیت و توی اون زمان انجام بده؛ وقت قیمت گذاری این رو هم در نظر میگیریم؛ نه فقط اون نیم ساعته که داره کار انجام میده برای شما.
یه عده هم اومدن گفتن پای سیب تو سوپر مارکت یا قنادی [سر کوچه ما؛ مثل گوجه فرنگی سر کوچه رئیس] مثلا کیلویی ۲۰۰ تومنه.
برای این دوستان هم باید توضیح داد که تولید انبوه و مقیاس پذیری با تولید دستی و آرتیزان فرق داره و یه جور قیمتگذاری نمیشن…
وقتی کارخونه یا قنادی داره به صورت انبوه و سریسازی تولید میکنه، هزینه (از نیروی کار گرفته تا مواد اولیه) روی تعداد سرشکن میشه و هزینه واحد تولید شده رو کم میکنه… وگرنه مکدونالدز نمیتونه برگر بده دست ملت ۵ دلار!
اینکه یه چیز تولید شخص یا دستی یا خونگی قیمتش از قیمت یه چیز تولید شده تو کارخونه بیشتر باشه، نه تنها عجیب نیست، بلکه خیلی هم نرماله!
اینجا راجع به یه سری چیزا هم حرف نزدیم؛ مثل تورم، رانت و اینجور چیزا… و خدمات درمانی (تو اون هم بحث دولتی و خصوصی و اینا هست البته و پیچیده است) و حمایت دولت و این صحبتا…
اینا هم یه سری از واکنشها؛ مثبت و منفی در هم.









و در آخر…
نظر شما راجع به این اتفاق چیه؟
تا پست بعدی؛
بهروز
توییت چرند در موردش زیاد بود، ولی ندیدم کسی در حدی پیش رفته باشه که خواستار برخورد قانونی با فروشنده باشه. هر چی خوندم در مورد اعتراض به قیمت بالای پای سیب بود.
چرا اینطور نگاه نکنیم که فیدبک منفی سوشال مدیا بخشی از همون ناتوانی در رقابت توی بازار آزاده؟
به هر حال فیدبک منفی و تریگر شدن مخاطب هم یه بخشی از یه فرآیند تجاریه.
توی این ژانر چیزی که مشهود بود اینه که اونایی که در حمایت از اقتصاد آزاد نوشتن، اصرار داشتن که طرف مقابل «نباید» به این قیمت اعتراض کنه، وگرنه «طرفدار کمونیسمه» :))))))))) نظر من این نیست. مخاطب آزاده که در مورد قیمت یک کالا [میخواد آرایشگاه 25 دلاری باشه یا قیمت پای سیب!] حرف بزنه، نقد کنه، یا اعتراض کنه، و اینم یه پارامتر در فرآیند رقابت در بازار آزاده (بخش ریویوی آمازون!)
مگر این که از قانونگذار درخواست وضع ممنوعیت قانونی یا از مجری قانون درخواست برخورد با کسب و کارها رو کرده باشه، که در اون صورت میشه گفت طرفدار کمونیسمه :)))
بهروز جان دمت گرم ، خیلی کیف داد 👌🏻🌼