چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم — قسمت ۱۸
بیصبری در انجام کارها، صبوری در نتایج
سلام، خوبید؟
رسیدیم به قسمت ۱۸ مجموعه «چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم» برگرفته از رشته توییت و پادکست معروف نوال راویکانت. در قسمت قبل نوال راجع به تعیین نرخ/حقوق/ارزش ساعتی ایدهآل برای خودمون حرف زد. این قسمت راجع به سختکوشی و صبر حرف میزنه.
همه قسمتهای قبلی رو اینجا میتونید ببینید. اینم که قسمت قبل 👇
سخت کار کن
اگرچه، چیزی که روش کار میکنی و کسانی که باهاشون کار میکنی مهمتر هستن.
نوال میگه بیاید راجع به سختکوشی صحبت کنیم. یکی از دعواهایی که به صورت مکرر در توییتر رخ میده اینه که: «آیا باید سخت کار کرد یا نه؟» دیوید هاینمایر هانسون میگه: «این مثل اینه که مردم رو بردهوار اداره کنی.» اما کیت ربوئیس میگه: «نه، همه بنیانگذاران بزرگ، در حد رسیدن نوک انگشت به استخوان، کار کردهاند.» (جونشون درومده!)
در واقع، اونا باهم صحبت نمیکنن و راجع به دوتا چیز مختلف حرف میزنن.
دیوید راجع به کارمندان و یک کسب و کار و سبک زندگی حرف میزنه که اگر داری این کار رو انجام میدی، اولویت شماره یک تو، ثروتمند شدن نیست؛ داشتن یه شغل، خانواده، بالانس بین کار و زندگی هستش.
اما کیت، داره راجع به المپیک استارتآپها صحبت میکنه. اون داره راجع به فردی حرف میزنه که به دنبال مدال طلاست و تلاش میکنه یک شرکت سهامی عام چند میلیارد دلاری بسازه. اون باید همه کارهای درست رو انجام بده. قضاوتی عالی داشته باشه. اون باید حوزه مناسب کارش رو انتخاب کنه، تیم مناسب جذب کنه. اون باید به شدت و دیوانهوار کار و رقابت کنه.
اگر هدف تو ثروتمند شدنه، باید به سختی کار کنی؛ اما سختکوشی جایگزین این که با چه کسانی کار میکنی و این که روی چه چیزی کار میکنی نمیشه. اینها مهمترین چیزها هستن.
چیزی که روش کار میکنی و کسانی که باهاشون کار میکنی، مهمتر هستن.
مارک اندریسن مفهوم «تناسب محصول با بازار» را ابداع کرد. نوال اون رو به «تناسب محصول-بازار-بنیانگذار» گسترش میده و میگه با توجه به اینکه یه بنیانگذار چقدر از نظر شخصیتی با کسبوکارش همخونی داره هم به همون اندازه مهمه و هدف اصلی باید ترکیبی از این سه فاکتور باشه.
با انتخاب زمینه کاری مناسب، شما میتونی در زمان به شدت صرفهجویی کنی. انتخاب افراد مناسب برای کار هم، دومین بخش مهم کاره. سوم هم اینکه چقدر سختکوشی. این سه، مثل پایههای یه سهپایه هستن. کوتاهی تو هرکدوم از اونها، باعث میشه صندلی شما سقوط کنه. برای همین، نمیتونی به راحتی یکی رو به اون یکی ترجیح بدی.
وقتی داری سعی میکنی یه کسبوکار بسازی، اول مشخص کن: «چه کاری باید انجام بدم؟ کجای بازار اتفاقات خوب در حال ظهور است؟ چه محصولی میتونم بسازم که کار کردن روش برام هیجانانگیزه؟ دانش خاصی که دارم در کجاست؟»
فرقی نمیکنه سطح استانداردت چقدر بالا باشه، ببرش بالاتر.
دوم اینکه خودت رو با بهترینها احاطه کن. اگر فرد بهتری هست که بتونی باهاش کار کنی، برو و سعی کن با اون کار کنی.
نوال میگه: وقتی آدما از من برای اینکه به چه استارتآپی بپیوندن، نظر میخوان، بهشون میگم «اونی رو انتخاب کن که در آینده بهترین شبکه فارغالتحصیلان رو برات داشته باشه.» میگه: به مافیای پیپال (افرادی مثل ایلان ماسک، پیتر تیل، مکس لوچین و دیوید ساکس و بقیه — اینجا راجع بهشون بیشتر بخونید: زومیت؛ تکراسا) نگاه کنید؛ اونا با گروهی از نابغهها کار کردن و بنابراین همه ثروتمند شدن. افرادی رو انتخاب کنید که بالاترین هوش، انرژی و صداقت رو دارن.
و مهم نیست سطح استانداردت چقدر بالا باشه، ببرش بالاتر.
و بالاخره، وقتی که موضوع مناسب برای کار و افراد مناسب رو انتخاب کردی، به سختی کار کن.
هیچکس واقعا ۸۰ ساعت در هفته کار نمیکنه
این یکی از چیزاییه که بیشتر شبیه اسطوره است، تا واقعیت. افرادی که میگن ۸۰ ساعت در هفته، یا بعضی وقتا ۱۲۰ ساعت در هفته کار میکنن، اغلب فقط به دنبال سیگنال دادن وضعیت اجتماعی خودشون هستن (همون چسی اومدن). هیچکس واقعا ۸۰ یا ۱۲۰ ساعت در هفته با بازدهی بالا و وضوح ذهنی کار نمیکنه. مغز آدم دچار فرسایش میشه؛ هیچ ایده بدردبخوری از توش درنمیاد.
طرز کار موثر، مخصوصا در کارهای دانشبنیان، اینجوریه که وقتی انرژی و الهام برای کار دارن، اسپرینت میکنن (دوی سرعت)؛ بعد استراحت میکنن؛ معمولا استراحتهای طولانی.
بیشتر شبیه شکار کردن یه شیر هستش تا ماراتن دویدن. به سرعت میدوی؛ شکار میکنی و بعد استراحت میکنی. دوباره ارزیابی میکنی و بعد دوباره تلاش میکنی. در نهایت، میشه یه ماراتن از دویدنهای نسبتا کوتاه و سریع.
الهام و هیجان (inspiration) زودگذره
الهام و هیجان زودگذره. وقتی با یه چیز الهامبخش روبهرو میشی و هیجان داری، بلافاصله بهش عمل کن.
نوال میگه: اگر حس نوشتن یه پست وبلاگ داشته باشم، یا یه رشته توییت رو بخوام منتشر کنم، باید اون رو بلافاصله انجام بدم؛ در غیر این صورت، دیگه هیچوقت اتفاق نمیوفته! برنمیگردم بهش.
الهام (و هیجان) چیز زیبا و قدرتمندیه؛ وقتی داریش، ازش استفاده کن.
بیصبری در انجام کارها، صبوری در نتایج
مردم از صبر و بیصبری حرف میزنن. کی باید صبور باشی؟ کی باید عجله کنی؟ نوال یه توییت ساده در این مورد داره: «بیصبری در انجام کارها، صبوری در نتایج.» به نظرم، این یه فلسفه خوب برای زندگیه.
هرکاری که باید انجام بدی، انجام بده بره! چرا صبر؟ جوونتر که نمیشیم!
احتمالا هیچکس نمیخواد زندگیش رو صرف وایستادن تو صف کنه؛ یا صرف رفت و آمد الکی. نمیخوای زندگیت رو صرف چیزهایی بکنی که هدف اصلی و ماموریتت نیستن.
وقتی قراره یا باید این کارها رو انجام بدی، اونها رو به سریعترین شکل ممکن و با تمام توجه خودت انجام بده تا به خوبی انجام بشن و تمومشن برن (دوباره کاری برات درست نکنن). ولی در مورد نتایج، صبور باش، چون داری با سیستمهای پیچیده و افراد زیادی کار میکنی.
مدت زیادی طول میکشه تا بازارها، محصولات رو بپذیرن؛ زمان میبره تا مردم به کار باهم عادت کنن؛ طول میکشه تا محصولات عالی در حالی که تو اونها رو بهبود میدی، به وجود بیان.
بیصبری در انجام کارها، صبوری در نتایج
نوال میگه: اگه در یکی از بیزنسهام مشکلی پیدا کنم، تا زمانی که حل اون حداقل به جریان نیوفته، خواب نخواهم داشت. اگر در هیئت مدیره یک شرکت هستم، با مدیرعامل تماس میگیرم؛ اگر شرکت رو اداره میکنم، با کسانی که مسئول اون بخش هستن تماس میگیرم؛ اگر خودم مسئول هستم، به سرعت میرم به سراغ مشکل تا حلش کنم.
اگر مشکلی رو به محض این که اتفاق افتاده حل نکنم — یا لااقل به سمت حل کردنش حرکت نکنم — آرامش نخواهم داشت. استراحت نمیتونم بکنم. تا زمانی که حل نشه، آسایش نخواهم داشت. بنابراین، باید اون رو هرچه زودتر حل کنم. ممکنه واقعا تا حل نشه، نتونم بخوابم — شاید این یه ویژگی شخصی باشه، ولی در بیزنس تا الان برام خوب جواب داده…
این قسمت ۱۸ از مجموعه «چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم» از نوال راویکانت بود. مرسی که میخونید و به اشتراک میذارید.
در قسمت بعد راجع به یه چیزی میزنیم که من خودم متاسفانه یا خوشبختاه خیلی درگیرشم… قهوه زدن!
دمتون گرم
تا قسمت بعد؛
بهروز