سلام!
خوبید؟ عیدتون مبارک! امیدوارم که سال بسیار خوبی رو شروع کرده باشید. دوباره پنج شنبه است و مثل چند هفته اخیر با یه بهروزنامه دیگه در خدمتتون هستم.
این هفته، کلی مشترک جدید عضو بهروزنامه شدن (رشد ۲۵ درصدی از هفته پیش). خیلی خوش اومدید. اگر نمیدونید من کی هستم و بهروزنامه چیه، اینجا میتونید بیشتر راجع بهش بخونید.
بازخورد بخش تحلیلی هفته پیش خیلی خوب بود، برای همین این هفته هم بخش بزرگتری از این خبرنامه رو به بخش تحلیلی اختصاص دادم. امیدوارم بخونید و براتون مفید باشه و اون رو با دوستاتون به اشتراک بذارید.
نظری، انتقادی، پیشنهادی چیزی هم داشتید یا کامنت بذارید، یا همین ایمیل رو ریپلای کنید؛ یا اینجاها میتونید پیدام کنید:
اینستاگرام | توییتر | کلابهاوس | ریکام
بخش ۱ - اخبار هفتهای که گذشت
کریپتو و NFL
لیگ ملی فوتبال آمریکا (البته فوتبال آمریکایی) این هفته اعلام کرد که به تیمها اجازه گرفتن اسپانسرهای بلاکچینی و کریپتویی مثل صرافیها، کیف پولها و شرکتهای NFT (مثل OpenSea) رو داده. البته امکان این که پروژههای NFT یا توکنهای طرفداری اسپانسر تیمها بشن وجود نداره. (منبع)
قراره که هر اسپانسر قبل از قرارداد بستن توسط NFL بررسی بشه و براش تصمیم گیری بشه.
نکته مهم این ماجرا اینه که با همچین قراردادهایی، کریپتو عمومیتر میشه و نسبت بهش اعتمادسازی میشه. برای کسانی که کریپتو و بلاکچین رو هم فقط درگیر با پولشویی و هک و غیره میبینن، این که ببینن اسپانسر تیم فوتبال شهرشون یک صرافی کریپتویی هستش، باعث میشه نسبت به این تکنولوژی (یا لااقل اون صرافی) اعتماد بیشتری پیدا کنن.
احتمالا به زودی صرافیهایی مثل FTX و Coinbase میرن برای اسپانسری تیمهای NFL.
فیدهای جدید (یا در واقع قدیمی) اینستاگرام
تقریبا ۶ سال بعد از اینکه اینستاگرام تصمیم گرفت فید صفحه اصلی (Home feed) رو از حالت زمانی (chronological) به الگوریتمی تغییر بده، حالا دیروز بالاخره با مقداری تغییرات فید زمانی رو برای کاربران دوباره فعال کرده.
اینستاگرام دیروز این دو مدل فید زمانی رو، بعد از تقریبا یک سال تست و اینا، بالاخره در اختیار کاربران قرار داد که شما میتونید با کلیک (یا لمس) کردن لوگوی اینستاگرام (بالا سمت چپ داخل اپ) به اونها دسترسی پیدا کنید:
یک) حالت Following که فقط پستهای افرادی که شما اونها رو فالو میکنید به صورت زمانی (از جدیدترین به قدیمی ترین) بهتون نشون میده (اون وسط اینستاگرام بهتون چیزایی که دوست داره رو پیشنهاد نمیده)
دو) حالت Favorites که بهتون اجازه میده که تا ۵۰ کاربر مورد علاقهتون رو به لیست اضافه کنید و فقط پستهای اونها رو بهتون نشون میده.
ولی خب قضیه به اینجا ختم نمیشه. هر دفعه که شما اپ اینستاگرام رو ببنیدید و دوباره بازش کنید، اینستاگرام فید اصلی خودش (همونی که الگوریتمی براتون تولید میکنه و وسطاش هرچی خواست نشونتون میده) رو براتون باز میکنه… علاوه بر اون، استوریها فقط از طریق این فید اصلی قابل دسترسی هستن…
خلاصه که از شر فید اصلی خلاصی نیست فعلا.
اینستاگرام این رو اینجا اعلام کرد؛ اینم تیکه انداختن توییتر به اینستاگرام و جواب سنگین اینستاگرام 😁
خلاصه بقیه اخبار
اپل امکان اضافه کردن گواهینامه رانندگی و کارت شناسایی ایالتی به کیف پول اپل رو در آریزونا فعال کرده. این قابلیت به زودی در کلورادو، هاوایی، میسیسیپی، اوهایو و پورتوریکو هم فعال خواهد شد (منبع)
گوگل داره امکان پرداخت به اپها رو از طریق سرویسهای third-party فراهم میکنه؛ قراره با اسپاتیفای شروع بشه و کماکان هزینه هم داره! (منبع)
صندوق سرمایه گذاری بریجواتر (تحت مدیریت آقای ری دالیو) که بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایه رو مدیریت میکنه اعلام کرده که الان «بازار کریپتو اینقدر بزرگ شده که اجازه حضور نهادهای سرمایه گذاری رو بده» (لینک)
راجع به هک Okta و مایکروسافت و سامسونگ و غیره توسط گروه لیپسوس بخونید (من فرصت نکردم ترجمه کنم هنوز)
ظاهرا مغزمتفکر گروه لیپسوس هم یه نوجوان ۱۶ ساله انگلیسیه! (منبع)
بخش ۲ - تحلیلی
رژیم اطلاعاتی و سلامتی
یکی از کارایی که من همیشه سعی کردم با خبرنامههام و توی پلتفرمهای دیگهای که محتوا تولید یا جمعآوری میکنم انجام بدم این بوده که مطالبی با منابعی که به نظرم قابل اعتماد و احترام هستند منتشر کنم. چرا؟ بخاطر اینکه در زدگی روزمرهام میبینم که حتی اطراف خودم که دائم دارم سعی میکنم مطالب مستند و بدردبخور منتشر کنم و به خوردشون بدم، بازهم با چیزایی مثل این مواجه میشم:
امروز برای بخش تحلیلی بهروزنامه، تصمیم گرفتم یکی از مطالبی که قبلا به انگلیسی منتشر کرده بودم رو فارسی منتشر کنم، چون به نظرم واقعا مهمه.
تا حالا به این دقت کردید که «شما از چیزهایی که میخورید تشکیل شدهاید؟»
منظورم چیه؟ منظورم اینه که غذایی که میخوریم یه قسمتیش تبدیل به انرژی میشه، یه قسمتیهاییش هم میشه گوشت و پوست و خون و بقیه بدن رو تشکیل میده. تخصص من نیست، ولی فکر میکنم یک متخصص تو این زمینه بتونه بهمون بگه که یه سالاد سزار که میخوریم، پروتئینهاش کجا میره، کربوهیدارتهاش چی میشه و تکلیف چربیهاش چی میشه.
این از جمله چیزایی هستش که ناخودآگاه میدونم (یا الااقل اگر یکم بهش فکر کنیم)، ولی معمولا به صورت فعال به این قضیه توجه نمیکنیم. وقتی به این قضیه یکم دقیقتر و فعالانهتر توجه کنیم و راحتتر بفهمیم که تاثیر و مسیر هر غذا چیه و کجاست، باعث میشه که به غذایی که میخوریم (یا ورودی غذایی بدنمون) یه جور دیگه توجه کنیم و اهمیت بدیم. شاید الان داشتن یه همچین امکانی خیلی راحت نباشه، ولی از کجا معلوم که ۵-۶ سال دیگه هم این تکنولوژی وجود نداشته باشه؟
برای مثال، از این تکنولوژیهای غیرتهاجمی (non-invasive) که میتونن اطلاعاتی راجع به وضعیت بدنمون بهمون بدن، میشه به حسگرهای FreeStyle Libre اشاره کرد. این حسگرها که در حال حاضر برای مبتلایان به دیابت استفاده میشن، با اتصال به بدن، میتونن در لحظه میزان گلوکز (قند) خون شما رو اندازه بگیرن و بهتون بگن. یعنی شما در لحظه میتونید تاثیر یه شیشه نوشابه یا یه پرس چلوکباب رو روی میزان گلوکز خونتون ببینید. بعد وقتی بدونید که تاثیرات گلوکز بالا روی سلامتیتون چی میتونه باشه، احتمالا قبل از اینکه شیشه دوم نوشابه رو باز کنید، یکم بیشتر تامل میکنید — و احتمالا بیخیالش میشید. چرا؟ چون اون تغییر رو در لحظه میبینید و میتونید اندازه بگیرید.
حالا فکر کنید، تاثیرات این تکنولوژیهای غیرتهاجمی روی سلامت جسم و روانتون چقدر میتونه باشه اگر بهتون اجازه بدن که بتونید چیزای دیگه مثل گلوکز رو در لحظه اندازه بگیرید و تاثیر هرچیزی رو روی سلامتیتون در آن واحد ببینید. مثلا ساعت اپل، میزان اکسیژن خون شما رو اندازه میگیره یا میتونه تشخیص بده که شما افتادید و به اورژانس زنگ بزنه یا ضربان قلبتون رو مانیتور کنه…
ما به این فکر نمیکنیم، ولی خیلی جالبه که ما میدونیم هزاران کیلومتر اونطرفتر تو انتخابات آمریکا یا در لحظه پرتابهای اسپیس ایکس و غیره چی میگذره، ولی راجع به این که یک وجب اونطرفتر، توی بدن خودمون چی داره میگذره، تقریبا هیچ ایده ای نداریم!
وقتی بالاخره بتونیم این امکان (دونستن اینکه در لحظه توی بدنمون چی میگذره) فراهم کنیم، ندونستن اون تبدیل به یکی از مفاهیمی میشه که دیگه نمیتونیم درکش کنیم؛ مثل گم شدن!
برای اونایی که هم سن و سال من (دهه شصتی ها و بزرگترهامون) هستن، مفهوم گم شدن خیلی مفهوم عجیبی نیست. اگر برای بار اول میخواستید برای عید دیدنی به خونه یکی از فامیلا که تازه خونه عوض کرده برید، حتی اگر یه نقشه کاغذی هم داشتید، این که گم بشید و دیر برسید اصلا چیز عجیبی نبود… اما الان با گوشی موبایل و GPS و 4G و LTE، گم شدن اصلا مفهوم پیدا نمیکنه! گم شدن جای خودش رو به ماجراجویی و اکتشاف داده — مگر اینکه باتری گوشی تموم بشه که اون یه داستان دیگه است!
***
حالا فکر بیاید برگردیم به بحث مانیتور کردن ورودی غذایی بدنمون. فرض کنید یه دستگاهی داریم که میتونه در لحظه بهتون تاثیر اون چیزبرگر یا نوشابه یا ویسکی (یا حتی سیگار) رو که دارید مصرف میکنید بهتون نشون بده. فرض کنید بتونید تاثیر مواد نگهدارنده توی غذاتون رو روی سلامتی کبدتون چند ثانیه بعد از مصرف ببیند. فرض کنید روی گوشیتون، ببینید که بعد از کشیدن این سیگاری که الان تمومش کردید، سطح سلامتی ریههاتون از ۹۷ درصد اومده رو ۹۴ درصد! یا سطح سلامتی کبدتون از ۱۰۰ درصد اومده روی ۹۶ درصد… مثل امکان دیدن سطح سلامتی باتری گوشیتون! (رو آیفون میدونم Battery Health وجود داره، رو اندروید رو نمیدونم)
ما هممون ناخودآگاه یا از روی تجربه میدونیم که یه شب خواب راحت یا یه سری غذاها بهمون حس خوب و آرامش میده (معمولا از مثال نقضهایی که اتفاق میوفته)، ولی فرض کنید اینها رو بتونیم در لحظه ببینیم و اندازه بگیریم! بعد تصمیم گیری راجع به سلامتیمون و بدمون چقدر میتونه بهتر و مفیدتر اتفاق بیوفته؟!
***
حالا بیاید همینهایی که تا الان گفتم رو، پیاده سازی کنیم روی رژیم ورودی اطلاعات بدنمون. شما فقط از ورودیهای غذایی تشکیل نشدید، از همه ورودیها به بدنتون تشکیل شدید: غذا، اطلاعات، دانش و تجربیات و غیره… همه اینها کنار هم باعث شکل گیری فهم ما از اطرافمون میشن و روی سلامتی جسم و روحمون تاثیر میذارن.
یه مثال: فکر کنید توی یه کشوری زندگی میکنید که اجازه مسافرت خارجی ندارید، اینترنت آزاد ندارید، تلویزیون یه شبکه بیشتر نداره، یه دونه روزنامه بیشتر منتشر نمیشه و شما فقط اجازه دارید که یا کشاورزی کنید یا بنایی… توی یه همچین شرایطی، اگر تصمیم گیرندهها و حاکمیت نخواد، شما نه تنها راجع به ایلان ماسک و اسپیس ایکس و بیتکوین چیزی نمیدونید؛ شما حتی راجع به اینکه بیرون دیوارهای کشور شما اصلا حیات هست یا نه هم چیزی نخواهید دونست.
حالا فرض کنید که حاکمیت تصمیم بگیره که موی بلند دوست نداره و شما از همه کانالهای اطلاعاتی که ورودی اطلاعات ذهن شما رو شکل میدن (اون یه کانال تلویزیون و روزنامه) ببینید و بشینوید و بخونید که موی بلند باعث ابتلا به یه بیماری لاعلاج میشه و دولت برای حمایت از شما هر هفته تراشیدن موهای سر رو اجباری کرده.
توی یه همچین شرایطی، داشتن موی بلند نه فقط انتخاب نیست، بلکه اصلا جزئی از گزینهها هم نیست؛ حتی در ذهن شما. چیزی نزدیک به غیرممکن!
ورودی اطلاعات به بدن و ذهن شما و حباب اطلاعاتی که توی اون هستید، خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنید روی زندگی شما تاثیر میذاره. این قدرت و اهمیت رسانه است که باعث میشه اینقدر جنگ سر کنترل کردن داستان و رسانه — و البته توجه — در همه جای دنیا اتفاق بیوفته.
ما الان در این لحظه، اینی که هستیم، نتیجه تمام ورودیها و تجربیاتمون و تنوع اونها تا به این لحظه است. همه اینها در کنار هم درک ما رو از اطرافمون شکل داده. شما میتونید تصمیم بگیرید که بهروزنامه بخونید یا یه پادکست گوش بدید یا بزنید شبکه ۳ و فوتبال ببینید یا توی اینستاگرام یا توییتر محتوا مصرف کنید. نکته اینجاست که این ورودیها هستن که ذهن من و شما رو شکل میدن.
حالا همزمان با این که به این فکر میکنید که چه محتوایی مصرف کنید، به این فکر کنید که هر کدوم از این رسانهها و کانالها و پلتفرمها، برنامهها و اهداف خودشون رو دارن… من دوست دارم بهروزنامه بیشتر خونده بشه چون فکر میکنم دارم محتوای بدردبخور تولید میکنم و میتونم برای هم زبونهام مفید باشم (شاید یه وقتی، این برای من درآمدزا هم شد… ولی خب اولویت نیست). پادکستر مورد علاقهتون همینطور، شبکه ۳ همینطور، اینستاگرام و توییتر و تولیدکنندههای محتوا روشون، اون ها هم همینطور… هرکی یه هدفی داره (با مثبت و منفی بودنش کاری ندارم).
بذارید یکم بیشتر بازش کنیم. مثلا پلتفرمها
پلتفرمها هدف خودشون رو دارن: کاربر و «توجه» بیشتر و طولانیتر و در نتیجه تبلیغات بیشتر و گرونتر و پول بیشتر
برای جلب «توجه» بیشتر، محتوای دوقطبی کننده و افراطی بهتر و بیشتر عمل میکنه نسبت به محتوای آموزشی و آرامش بخش و غیره…
برای همین پلتفرمها (و گاهی هم افرادی که روی این پلتفرمها هستن) از جنجالهای بیخود و گاها ساختگی بیشتر استقبال میکنن و اینها وایرال میشن… (مثالش میشه یه سری اینفلوعنسرها و دعواهای زرگری و اینا)
نتیجه میشه چی؟ بهینه سازی محتوا و رسانه برای جنجال، بدون توجه به نتیجه اون روی سلامت جامعه
***
احتمالا ما همهمون استرس و اضطراب رو در شرایط مختلف تجربه کردیم؛ یه خبر بد، یه درگیری یا روبهرو شدن با یه چیزی که انتظارش رو نداشتیم و غیره… همهمون میدونیم محکم کوبیدن قلب تو سینه یا عرق کردن کف دست از استرس چجوریه… این رو هم میدونیم که دائما استرس داشتن، یکی از فاکتورهای تقریبا همه بیماریهاست… اما معمولا در بلند مدت، نمیتونیم بگیم این بیماری یا شرایط فعلی نتیجه استرسهای مثلا زمان کنکوره… چون توانایی آنالیز این همه داده رو نداریم و البته در کنار اون، ممکنه ما اتفاقاتی مثل کنکور رو یادمون نگه داریم، ولی اتفاقات کوچکتر رو نمیتونیم… مثلا یهو پیچیدن یکی جلومون وقت رانندگی! یا دیدن یه پست آزاردهنده توی توییتر یا یه ذره حسودی به پست یه دوستمون توی اینستاگرام… اینا چیزهایی نیستن که به راحتی بشه برای مدت طولانی دنبال کرد.
حالا فرض کنید که امکان این رو دارید که تاثیر محتوایی که دارید مصرف میکنید رو در لحظه ببینید: بالارفتن ضربان قلب (از روی ساعت اپل یا مشابه اون) وقتی دارید اخبار نگاه میکنید؛ یا مثلا سطح «توجه» و دوپامین و سروتونین بدنتون وقتی دارید اینستاگرام و فیسبوک رو بالاپایین میکنید…
فرض کنید این امکان براتون فراهم بشه که بتونید ببینید مثلا بیشتر از ۱۵ دقیقه در روز استفاده از اینستاگرام شما رو ۲۸ درصد غمگینتر میکنه یا ۱۰ دقیقه توییتر خوندن در روز باعث میشه شما ۱۰ درصد عصبانیتر یا خوشحالتر باشید و این دادهها برای یه مدت طولانی قابل بررسی باشه… همچین چیزی میتونه درک ما به سلامتی جسم و روان رو از این رو به اون رو کنه!
بعلاوه، میتونه به ما کمک کنه تا در انتخاب ورودیهای اطلاعاتی بدنمون هم دقیقتر عمل کنیم…
تازه الان اینجا وارد این بحث نمیشم که اگر این دادهها روی بلاکچین باشن و درستیآزمایی این دادهها برای همه قابل بررسی باشه… اون خودش یه پست دیگه است!
درسته که در حال حاضر امکان انجام خیلی از اینایی که توی این مطلب گفتم رو نداریم، ولی بعضیاش رو داریم. علاوه بر اون، هدف من از این پست این بود که باعث بشم به بحث «رژیم اطلاعاتی» یا information diet تون یکم بیشتر بها بدین و یکم بیشتر و با دقتتر محتوایی که مصرف میکنید رو انتخاب کنید.
یک رژیم اطلاعاتی خوب، مثل یک رژیم غذایی خوب، توش تنوع هست. این رو فراموش نکنیم.
وقتی همه اطلاعات و دانش ما از یک منبع (توییتر، اینستاگرام، واتساپ، تلگرام، یک شبکه تلویزیون، یک روزنامه، یک خبرنامه، یک پادکست، یک سایت و غیره) میاد، دانش و تجربه ما آسیب پذیر میشه؛ مثل لحظه ای که مردم اون کشور «مو کوتاه» با اینترنت و بقیه دنیا آشنا بشن!
هدف از این پست این نبود که به شما بگه چه محتوایی و چقدر مصرف کنید، هدف فقط این بود که نسبت به چیزی که مصرف میکنید، آگاهتر باشید. همین.
در ضمن، ایده این پست از صحبتهای بالاجی سرینیواسن در پادکست Invest like the Best اومده.
بخش ۳ - اپها و سرویسها
اینستاگرام داره روی اضافه کردن قابلیت استاتوس (لینک) و انتخاب مخاطبهاش (لینک)، انتخاب زمان ریلز (لینک)، نشون دادن آنلاین بودن کاربر (لینک)
توییتر داره توییتدک رو تبدیل به یه قابلیت فقط برای کاربران Twitter Blue (نسخه پولی توییتر) میکنه (لینک)
واتساپ داره قابلیت عکسالعمل (reaction) به پیامها رو تست میکنه (لینک)
اسپاتیفای داره روی اضافه کردن تکنولوژیهای بلاکچین و NFT به پلتفرمش کار میکنه (لینک)
بخش ۴ - کوتاه و جالب از گوشههای اینترنت
رشد ۲۲۲ درصدی جستجوها روی اینستاگرام و گوگل برای تتوهای کریپتویی (لینک)
اعتراض به این شکل (لینک)
استیو ویلهایت، بنیانگذار فرمت GIF بعد از ابتلا به کووید۱۹ درگذشت. مرحوم همیشه معتقد بود اسم ابداعش باید جیف (jiff) تلفظ بشه، ولی خب بیشتر به گیف شهرت داره… (منبع)
اینجا میشه راجع به GIF بیشتر بخونید.
آمار و ارقام پرطرفدار طرین برنامههای نتفلیکس (لینک — بلومبرگ، انگلیسی)
بخش ۵ - محتوای فارسی
اسم استیون هاوکینگ رو خیلی بعیده که نشنیده باشید یا باهاش آشنا نباشید. ایشون یکی از بزرگترین و مشهورترین دانشمندای معاصر بود که با همه مشکلات جسمی که به دلیل ابتلا به ALS داشت، به فهم ما از دنیای اطرافمون بسیار کمک کرد.
منم مثل خیلیهای دیگه، استیون هاوکینگ رو میشناختم (لااقل فکر میکردم میشناسم)، ولی خب واقعیتش اینه که در رابطه با ایشون خیلی کم میدونستم.
الان به لطف خشایار نور و پادکست بایوکست، یکم بیشتر میدونم. پیشنهاد میکنم بایوکست رو بشنوید. زندگینامه استیون هاوکینگ دو اپیزوده، اپیزودهای جالب دیگهای هم داره مثل ایلان ماسک، مایکل جردن، سایمون کاول و جف بزوس…
لینک مستقیم به قسمت اول استیون هاوکینگ
خب، اینم از شماره هفتم.
مرسی که با بهروزنامه همراه هستید. اگر اون رو با دوستانتون به اشتراک بذارید هم که عالی میشه.
تا هفته بعد!
بهروز