چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم — قسمت چهار
خاصترین علایق در بزرگترین مقیاسها؛ به نام اینترنت
سلام، خوبید؟
خب، رسیدیم به قسمت چهارم مجموعه «چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم» برگرفته از رشته توییت و پادکست معروف نوال راویکانت. توی این قسمت، حرف های نوال درباره تاثیر و نقش اینترنت در به مقیاس بزرگ رسوندن خاصترین علایق رو براتون تعریف میکنم.
قسمتهای قبلی رو اینجا هم میتونید ببینید. اینم که قسمت قبل 👇
چیزی رو برای جامعه فراهم کن که میخواد، ولی نمیدونه چطوری بدست بیاره — در مقیاس بزرگ
در این قسمت، نیوی به این توییت نوال اشاره میکنه و از نوال میخواد که راجع بهش توضیح بده.
نوال میگه: درسته. در واقع، راجع به پول حرف زدیم که «بدهکاریهای جامعه به شماست بخاطر کاری که در گذشته انجام دادید.» میگه سیستم به این شکل هستش که شما یه کار مفیدی در گذشته انجام دادی، حالا جامعه به تو بدهکاره برای آینده و این پول هستش. در واقع جامعه به شما برای خلق ارزش پول میده؛ ارزشی که خودش نمیتونه یا نمیخواد یا به هر دلیلی ایجاد نمیکنه (به اندازه کافی)، چون اگر جامعه این رو داشته باشه، دیگه به شما نیازی نیست.
نوال میگه تقریبا هر چیزی که در خانه یا محل کار شما یا حتی خیابون هست، یه زمانی «تکنولوژی» بوده. یه زمانی نفت تکنولوژی بوده، که راکفلر رو ثروتمند کرده؛ یه زمانی اتومبیل تکنولوژی بوده که هنری فورد رو ثروتمند کرده…
تکنولوژی یه مجموعه از چیزهاست که هنوز درست و حسابی کار نمیکنه.
(نوال این جمله رو به الان کِی نسبت میده، ولی درستش دنی هیلیس هستش.)
وقتی یه چیزی درست و مرتب کار کرد، دیگه تکنولوژی نیست. بنابراین، جامعه همیشه دنبال چیزهای جدید و تکنولوژیهای جدیده.
[این بین حرفای نوال نیست، ولی این بخش از حرفاش، خیلی خیلی راجع به وب ۳ و NFT و بلاکچین و اینا صدق میکنه؛ لااقل در زمانی که من دارم اینارو مینویسم.]
ببین جامعه چی میخواد که تو میتونی فراهم کنی، بعد ببین چطوری میتونی تو مقیاس بزرگ انجامش بدی
اگر میخوای ثروتمند بشی، باید یه راهی پیدا کنی که یکی از اون چیزایی که میتونی برای جامعه باهاش ارزش ایجاد کنی، چیزی که جامعه نمیدونه میخواد ولی تو میتونی انجام بدی (بر اساس تواناییها و مهارتهات) رو توی مقیاس بزرگ انجام بدی.
چون اگه یه دونه بسازی، یا برای فقط یک نفر انجام بدی، فایدهای نداره و کافی نیست. باید هزاران یا صدها هزارتا یا میلیونها تا ازش بسازی تا همه بتونن داشته باشنش یا ازش استفاده کنن.
استیو جابز و تیمش به این نتیجه رسیدن که جامعه خواهد خواست که در جیب هرکس یک کامپیوتر باشه که صدها برابرِ امکانات یک تلفن رو داشته باشه و استفاده ازش راحت باشه. اونا راه ساختنش رو پیدا کردن و بعد راه تولید اون رو در مقیاس بزرگ پیدا کردن.
بعد هم راه قرار دادن اون رو تو جیب هر شهروند جهان اولی و بعد هر شهروند هر کشور درحال توسعه رو پیدا کردن. برای همینه که اپل [از] ارزشمندترین برندهای دنیاست.
نیوی: من فکر میکنم میشه گفت کار کارآفرین، تلاش برای قراردادن چیزهای سطح بالا یا لوکس (high-end) در اختیار عموم جامعه است.
نوال: به عنوان کالای سطح بالا یا high-end شروع میشه. در واقع، اولش یک امر خلاقانه است. شما میسازی چون میخوای [و میتونی] که بسازی (زاده خلاقیت شما). بعد شما سعی میکنی در اختیار بقیه قرارش بدی، اما برای مدتی فقط پولدارها توانایی داشتنش رو دارن.
نوال مثال میزنه، میگه پولدارها قبل راننده [شخصی] داشتن، بعد سرویس عمومیتر لیموزین بود که برای پولدارها بود؛ ولی بعد اوبر (Uber) اومد و هر کسی تقریبا راننده شخصی خودش رو داشت. و حالا امکانات جدیدتر اوبر مثل اوبر پول (Uber pool) که اوبر اشتراکی و ارزانتر بود… و حالا اسکوتر و چیزهای دیگه… در واقع، درسته، چیزهایی که قشر پولدار داشتن رو، کارآفرین در اختیار عموم قرار میده.
اما کار کارآفرین قبل از این شروع میشه. ایده پردازی برای تولید یک چیز جدید که جامعه به اون نیاز خواهد داشت [اما هنوز نمیدونه]، به شکلی اقتصادی و درآمدزا.
اینترنت فضا برای شغلها رو به شدت گسترش داده است.
بیشتر مردم هنوز نتونستن این رو درک کنن.
ویژگی اساسی اینترنت بیش از هر چیز دیگهای، اینه که میتونه هر انسانی رو به هر انسان دیگهای روی زمین متصل کنه. شما الان امکان دسترسی به هرکس دیگهای رو دارید. حالا این ارتباط میتونه مستقیم و از طریق ایمیل باشه؛ یا از طریق پست کردن روی توییتر یا فیسبوک یا هرچی.
اینترنت همه رو به همه وصل میکنه، و بنابراین میشه یه ابزار بین شبکهای. این مهمترین چیزیه که شما میخواید ازش استفاده کنید.
به این مفهوم که اینترنت به شما این امکان رو میده که توی این شبکه، به مشتری یا طرفدار برای کالا یا خدماتتون پیدا کنید، بدون توجه به اینکه اونها کجا هستن. ممکنه اونور دنیا باشن، ولی شما از طریق اینترنت (ایمیل، توییتر، فیسبوک، اینتساگرام، تلگرام یا هرچیز دیگهای)، شما میتونید به اونها دسترسی پیدا کنید.
برای مثال، نناد (یه یوتیوبری که قبلا راجع بهش توضیح داده؛ اینجا)، اگر ویدیوهاش رو قبل از اینترنت و یوتیوب میساخت، چطوری باید پیامش رو به سمع و بصر (!) بقیه میرسوند؟ چیکار میکرد؟ با یه لپتاپ راه میوفتاد تو خیابون و ویدیوهاش رو نشون ملت میداد؟ یا سعی میکرد توی سینمای محلی اکرانش کنه؟ غیرممکن بود. تنها دلیلی که این براش کار میکنه اینه که میتونه اونا رو بذاره روی اینترنت.
بعد اینکه اصلا چندنفر تو شهر یا محلهشون ممکنه اینقدر به کارهای اون علاقه داشته باشن؟ در مقابل، چند نفر در دنیا ممکنه به کارهاش علاقه داشته باشن؟
یه مثال دیگهاش میشه همین بهروزنامه؛ بدون اینترنت من باید اینارو مینوشتم و سرچهارراه مینداختم تو ماشین ملت، یا میومدم مینداختم تو صندوق پستی و حیاط خونههای اطراف… بعد چندنفر اصلا به این محتوا علاقه دارن؟ یا اینکه کلا باید میدادم یه روزنامه یا مجله برام چاپش کنه، که خب با این وضع نوشتن، بعید بود!
این کار بدون اینترنت تقریبا غیرممکن بود!
اینترنت برای شما امکان به مقیاس بزرگ رسوندن خاصترین علایقتون رو فراهم میکنه
اینترنت به شما این امکان رو میده که خاصترین علایقتون (niche obsessions) رو که میتونه عجیبترین چیزها باشه، به مقیاس بزرگ برسونید (Scale کنید). مثلا کسانی که مار جمع میکنن، یا به بالن سواری علاقه شدیدی دارن، یا دوس دارن تنهایی قایق برونن، یا هرچیز دیگهای… آشپزی مینیاتوری ژاپنی یا یه خانومی که میره تو خونه ملت و خونه رو مرتب و تمیز میکنه و از این محتوا تولید میکنه!
اینترنت، به هر یک از این علایق خاص، امکان مقیاس پذیری رو میده. بعیده که یه فیسبوک یا توییتر دیگه از توی اینا دربیاد، یا میلیاردها نفر با اون درگیر بشن، اما همین که به ۵۰ هزار نفر آدم با علاقه مشابه دسترسی پیدا کنید کافیه.
برای هر کاری، یه مخاطبی از طریق اینترنت قابل دسترسیه!
زیبایی اینترنت اینه که شما به میلیاردها نفر دسترسی دارید که هیچ دوتایی از اونها مثل هم نیستن. هیچ کدوم جایگزین هیچ کس دیگهای هم نیستن. هر کسی کاملا یکتا و بیهمتاست. به همین دلیل، هر کسی هم مهارتها، علایق و خواستههای خاص خودش رو داره که این باعث میشه ابرقدرتی خاص برای خلاقیتش باشه. در واقع، هرکسی میتونه در خاصترین چیزها که مخلوطی از شرایط و تواناییهاش هستش، بهترین و بیهمتاترین باشه.
اما قبلا (قبل از اینترنت)، این چیز مهمی نبود. چون اگر توی یه دهکدهای زندگی میکردی که شغل اصلی اونجا ماهیگیری بود، احتمالا اون دهکده به خاصترین مهارتها و علایق تو نیازی نداشت. برعکس، تو باید با شرایط و نیازهای اون مجموعه مطابقت و همخوانی پیدا میکردی تا بتونی عضو مفیدی باشید و کاری پیدا کنی (خلق ارزش کنی).
اما امروزه، تو میتونی کاملا خاص باشی؛ بعد هم بری در اینترنت مخاطب خاص خودت رو پیدا بکنی. میتونی کسب و کار راه بندازی؛ محصول تولید کنی و بفروشی؛ میتونی فقط خودت باشی و با بیان خلاقیتت به صورت آنلاین، مردم رو خوشحال کنی و از این راه امرار معاش کنی.
فضا برای شغلهای جدید بسیار بازتر شده. بازیکنهای ورزشهای الکترونیکی (e-Sports players) از طریق Fortnite بازی کردن، میلیونها دلار درآمد دارن! یا کسانی که ویدیو میسازن و روی یوتیوب پخش میکنن. بلاگرها، ولاگرها، پادکسترها… امثال جو روگان یا پیودیپای (PewDiePie) که چندین برابر شبکههای تلویزیونی و کابلی (Cable TV) مخاطب دارن…
با اصالت از رقابت فرار کنید
(این توییت توی رشته توییت نیست، ولی نوال بهش اشاره میکنه توی صحبتهاش)
اینترنت به شما این امکان رو میده که با بهترین بودن در یک علاقه خاص، اون رو به مقیاس بزرگی برسونید. خوبش اینه که از اونجایی که هرکدوم از ما با بقیه کاملا متفاوتیم، پس هرکسی توی یه چیز بهترینه: خودش بودن (اصالت یا Authenticity).
در واقع، وقتی شما دارید با بقیه رقابت میکنید، دلیلش اینه که شما دارید اونها رو کپی میکنید. دارید سعی میکنید کار مشابه انجام بدید. اما هر آدمی متفاوته. کپی نکنید، به شدت خودتون باشید. هیچ کسی نمیتونه شمای بهتری از خودتون باشه.
مثلا کسی نمیتونه توی «بهروز جعفرنژاد» بودن با من رقابت کنه
بنابراین، هرچی بیشتر خودتون باشید (با اصالتتر باشید) و میتونید موفقتر بشید. این نصیحت قبل از اینترنت معنی نداشت، اما با اینترنت، شما میتونید این رو به یه شغل (منبع درآمد) تبدیل کنید.
اینم از قسمت چهارم مجموعه «چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم» از نوال راویکانت. فکر میکنم هنوز ما هنوز هم اهمیت اینترنت و تولید محتوا رو کامل درک نکردیم. ولی میدونم که خیلی خیلی مهم و تاثیرگذار هستن.
قسمت بعدی این مجموعه درباره روابط کاری و بین انسانهاست. من که خیلی ازش چیز یادگرفتم. امیدوارم برای شما هم مفید باشه.
رسی که با به اشتراک گذاشتن بهروزنامه و پستهاش از من حمایت میکنید.
تا قسمت بعد؛
بهروز