چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم — قسمت دوازده
محصول و رسانه (مخاطب)، اهرمها و لِورِجهای مدرن
سلام، خوبید؟
رسیدیم به قسمت دوازدهم مجموعه «چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم» برگرفته از رشته توییت و پادکست معروف نوال راویکانت. در قسمت قبل راجع به لورجها یا اهرمهای قدیمیتر گفتیم؛ امروز میخوایم بریم سراغ لورجهای مدرن.
همه قسمتهای قبلی رو اینجا میتونید ببینید. اینم که قسمت قبل 👇
محصول و رسانه (مخاطب)، اهرمها و لِورِجهای مدرن
نوال میگه جالبترین و مهمترین شکلهای لورج، ایده محصولاتی هستش که «هزینه تکرار تولید اونها تقریبا صفر» هستش. این یه لورج مدرنه.
نوال میگه این تقریبا از جدیدترین انواع لورجه و فقط چند صد سال عمر داره. با صنعت چاپ شروع شد، با رسانههای جمعی سرعت گرفت و با اینترنت و کد نویسی، ترکید!
بذارید یکم بیشتر راجع به محصولاتی با «هزینه تکرار تولید تقریبا صفر» یاZero Marginal Cost of Reproduction توضیح بدم.
این اصطلاح برای محصولاتی به کار میره که کپی کردنشون تقریبا هزینهای نداره. برای مثال یه کتاب وقتی نوشته میشه، و ۱۰۰۰ جلد ازش چاپ میشه، هر جلد یه هزینهای داره. اگر جلد هزار و یکم رو بخوایم چاپ کنید، هزینه از ۱۰۰۰ تا بیشتر میشه.
اما همین کتاب اگر دیجیتال باشه، یه بار که نوشته شد، چه هزار نسخه ازش فروخته بشه، چه ده هزارتا چه ده میلیون، هزینه اضافی تولید نمیکنه.
این ماجرا، یه نکته دیگه هم داره. مثلا بهروزنامه رو در نظر بگیرید. من مینویسمش، ولی فرقی نمیکنه که صد نفر مشترک داشته باشه، یا هزار نفر یا ده هزار نفر. اضافه شدن مخاطب، زحمت من رو اضافه نمیکنه. ولی اگر این خبرنامه کاغذی و چاپی بود، ماجرا دیگه اینجوری نبود…
چیزهایی که یک بار ساخته میشن و بارها فروخته یا مصرف (محتوا) میشن، حاشیه سود و لورج بسیار خوبی دارن (اگر موفق بشن).
برگردیم به اصل متن 👇
الان شما میتونید تلاشهاتون رو بدون درگیرکردن آدمهای دیگه و بدون نیاز به پول و سرمایه از طرف بقیه، [با این لورجها] چندین برابر کنید.
نوال میگه: این پادکست [که حالا شما دارید به صورت متنی و خبرنامه اون رو دارید بهجای شنیدن، میخونید]، یه جور لورجه.
یکم قبلتر، من مجبور بودم در یک سالن سخنرانی بشینم و این موارد رو برای شما تک تک توضیح بدم. در بهترین حالت، شاید حرفهای من به چند صد نفر میرسید.
بعد ۳۰ یا ۴۰ سال پیش، اگر خوش شانس بودم، وارد تلویزیون میشدم که لورج کس دیگریست. ممکن بود اونها پیام من رو تحریف کنن. اونها بحث اقتصادی ماجرا برای من رو ازش خارج میکردن [سودی برای من نداشت] یا اصلا از من هزینه میگرفتن تا من بتونم در تلویزیون ظاهر بشم. اونها میتونستن پیام من رو هرطور که میخواستن مخابره کنن و با همه اینها، من خوش شانس بودم که تونستم در تلویزیون ظاهر بشم.
امروز، به لطف اینترنت، میتونم یه میکروفون ارزون بخرم، اون رو به لپتاپ یا آیپد وصل کنم و همه شما مستقیم حرفهام رو بشنوید!
اینم اضافه کنم که همه اینایی که راجع به پادکست نوال میگه، تقریبا راجع به خبرنامه هم صدق میکنه… قرار گرفتن در یک ستون روزنامه یا مجله رو مقایسه کنید با نوشتن خبرنامه خودتون… بهجای این یه نفر به من فرصت نوشتن توی رسانهاش رو بده، من رسانه خودم رو دارم.
لورج در محصول، جاییه که ثروتهای جدید ساخته میشن
این نوع لورج، اهرمی هستش که ثروتها و میلیاردهای جدید رو میسازه. در نسل قبل، ثروتها رو سرمایهها ساختن. اونها وارن بافتهای دنیا بودن.
اما ثروتها نسل جدید، از طریق کد یا رسانه به دست میاد. جو روگان سالانه [در اون سالها، ۲۰۱۸ اینا]، سالانه ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار از پادکستش درمیاره. یا یکی مثل PewDiePie که من نمیدونم چقدر درمیاره، اما از خیلی کانالهای خبری بزرگتره و مخاطب بیشتر داره. یا بازیکنان بازی فورتنایت و امثال اونها…
البته جف بزوسها و مارک زاکربرگها و لری پیجها و سرگی برینها و بیل گیتسها و استیو جابزها هم هستن که لورج اونها مبتنی بر کد هستش.
ترکیب هر سه شکل لورج، یک ترکیب جادوییه
حالا، زیباترین حالت وقتی اتفاق میوفته که شما این سه نوع لورج رو باهم ترکیب کنید. اینجاست که استارتآپهای فناوری واقعا عالی هستن و میدرخشن! جایی که شما با حداقلها، بالاترین بازدهی رو به دست میارید؛ کاری که مهندسها و طراحان محصول و توسعه دهندههای نرمافزار انجام میدن؛ بعد به اون سرمایه رو اضافه کنید… و از اون برای بازاریابی و تبلیغات و رشد استفاده کنید… با مقادر زیادی محتوا و پادکست و رسانه و غیره… این میشه یه ترکیب جادویی!
برای همینه که میبینید یه استارتآپ یهو از غیب ظاهر میشه و میترکونه!
لورجهای محصول و رسانه، بدون [نیاز به] اجازه و مجوز هستن
نیوی: میخواید حالا یکم راجع به نیازمند به اجازه (permissioned) و بدون نیاز به اجازه و مجوز (permissionless) بودن صحبت کنید؟
نوال: احتمالا جالبترین چیزی که راجع به فرمهای مدرن لورج باید در ذهن داشته باشید اینه که آنها بدون [نیاز به] مجوز هستن. یعنی برای استفاده از اونها و موفق شدن، نیاز به اجازه و مجوز از شخص دیگهای ندارید.
برای نیروی کار، کسی باید تصمیم بگیره که شما رو دنبال کنه و به حرف شما گوش بده. برای لورج سرمایه، کسی باید به شما پول بده تا سرمایه گذاری کنید یا محصولی تولید کنید.
کدنویسی، نوشتن کتاب، ضبط و پخش پادکست، توییت کردن، ویدیو در یوتیوب گذاشتن و اینجور چیزا، اینها بدون [نیاز به] مجوز هستن. شما برای استفاده از اونها، به اجازه کسی نیاز ندارید؛ و به همین دلیل هستش که این نوع لورجها برای همه فرصت برابر ایجاد میکنن.
با همه غرهایی که ملت سر یوتیوب و فیسبوک و غیره میزنن، احتمالا استفاده از اونها رو متوقف نخواهند کرد. چرا؟ چون این لورجهای بدون اجازه که با اونها همه میتونن یک گوینده (broadcaster) باشن، زیادی خوبه!
همونطوری که خیلیها به اپل ایراد میگیرن برای اکوسیستم بستهای که داره، اما در همین اکوسیستم هم شما میتونید برای آیفون اپلیکیشن بنویسید و موفق بشید و ثروتمند بشید یا کلی کاربر بگیرید… پس چرا که نه؟
ارتش رباتها الان دیگه اینجا هستن؛ کد نوشتن به شما امکان این رو میده که اونها رو هدایت کنی
نوال میگه:
من به انواع و اشکال مختلف لورج در جامعه مدرن زیاد فکر میکنم. شاید این خیلی تکراری باشه، اما بهترین نوع لورج در جامعه مدرن به نظرم کد نویسی هستش. برای همین هست که به همه توصیه میکنم کد نوشتن رو یاد بگیرن. ما فکر میکنیم در آینده ارتشی از رباتها رو خواهیم داشت که همه کارها رو برامون انجام میدن.
این ممکنه صحیح باشه، اما میشه گفت بخش اعظم انقلاب رباتیک الان دیگه اتفاق افتاده. رباتها الان اینجا هستن؛ حتی میشه گفت تعداد رباتها از تعداد انسانها هم بیشتره. فقط نکته اینه که برای کارایی بهتر و مدیریت کردن گرما، اونها رو بسته بندی شده در دیتاسنترها و داخل سرورها قرار میدیم. اون رباتها داخل کامپیوترهای ما هستن و این همه کار رو برای ما انجام میدن.
برای مثال، هر توسعه دهنده نرمافزار درست و حسابی، الان یه ارتش از رباتها داره که حتی وقتی شب خوابیده، براش کار میکنن و کد اون رو اجرا میکنن… بدون نیاز به درگیر کردن اون شخص.
نوال باور داره که ارتش رباتها الان اینجاست. انقلاب رباتیک قبلا اتفاق افتاده و ما الان در میانههای راه هستیم. ما این روزها، بیشتر به دنبال اضافه کردن سختافزارهای بیشتر به این ارتش رباتیک هستیم چون داریم با ایده ماشین خودران و کشتی و هواپیما و کامیون خودران راحتتر کنار میایم. رباتهایی که کار دلیوری انجام میدن یا رباتهای بوستون داینامیکس (Boston Dynamics) هم چیزهایی هستن که الان وجود دارن (تازه اینا واسه ۲۰۱۸ هستش؛ الان خیلی بیشتر؛ ChatGPT و هوش مصنوعی رو هم به ماجرا اضافه کنید…)
نوال ادامه میده و مثال میزنه که رباتهایی که برای شما جستجوی وب میکنن یا صدا و تصویر شما رو ضبط و مخابره میکنن یا نویز اونها رو میگیرن و غیره، الان اینجا هستن. یا رباتها یا ChatBot هایی که جواب سوالات شما رو در یک وبسایت یا تماس تلفنی میدن، همه اینجا هستن.
وقتی میبینید که ارتش رباتها، الان اینجا هستن و به راحتی و ارزون در دسترس هستن، سوالی که پیش میاد اینه که مشکل و سختی و تنگنای (bottleneck) استفاده از اونها کجاست؟ مشکل پیدا کردن راههای خلاقانه و هوشمندانه برای استفاده از اونهاست. در واقع، شما میدونید به این ارتش رباتیک دستور بدید و یه کاری بکنید که «به هر ساز شما برقصن»، فقط باید این کار رو به زبون کامپیوتر یا یه زبونی که اون میفهمن انجام بدید.
این رباتها، خیلی باهوش نیستن (الان یکم باهوشترن، ولی خب، کماکان اونقدا هم باهوش نیستن) و باید بهشون دقیق بگید چه کاری و چطوری اون کار رو انجام بدن. این میشه همون کد نوشتن. چون شما اگه بتونید به زبون اونها (کد) صحبت کنید، میتونید هرکاری میخواید انجام بدن رو ازشون بخواید… این میشه یه قدرت عجیب و غریب!
اینم از قسمت دوازدهم از مجموعه «چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم» از نوال راویکانت بود. مرسی که میخونید و به اشتراک میذارید.
در قسمت بعدی با نوال میریم و راجع به لورج محصول بیشتر حرف میزنیم. این بحث به زودی جذابتر هم میشه! باور کنید!
دمتون گرم
تا قسمت بعد؛
بهروز
سپاس و ارادت بیکران بهروز بزرگوار