سلام، خوبید؟
رسیدیم به قسمت چهاردهم مجموعه «چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم» برگرفته از رشته توییت و پادکست معروف نوال راویکانت. در قسمت قبل راجع به لورجهایی که برابری طلبانه هستن حرف زدیم، تو این قسمت میخوایم راجع به مدلهای کسب و کاری حرف بزنیم که نوال اعتقاد داره مدلهای ایدهآل هستن؛ مدلهایی با لورجِ زیاد.
همه قسمتهای قبلی رو اینجا میتونید ببینید. اینم که قسمت قبل 👇
یک مدل کسب و کار با لورج بالا انتخاب کنید
یه بیزنس مدل (مدل کسب و کار) ایدهآل اثر شبکهای (network effect)، هزینه حاشیهای کم (low marginal cost) و اقتصاد یا مزیت مقیاس (هرچی بیشتر تولید کنی، ارزونتر میشه) داره.
نیوی از نوال میپرسه: آیا فکر میکنی انتخاب مدل کسب و کار یا انتخاب محصول هم میتونه نوعی لورج به وجود بیاره؟ مثلا مدلی که اثر شبکهای داره؛ یا مدلی که اثر برند توش زیاده؛ یا مدل بیزنسی که مردم میتونن دستکاریش کنن و برات لورج مجانی تولید میکنه؟
نوال جواب میده: بله، مفاهیم بسیار مهم و جذابی در اقتصاد خرد هست که درک اونها بسیار مهمه. یکی از اونها اقتصاد یا مزیت مقیاس هستش؛ یعنی هرچی بیشتر از چیزی تولید کنی، هزینه تولید یه واحد از اون ارزونتر میشه. این چیزیه که بسیاری از کسب و کارها دارن.
شما باید وارد بیزنسهایی بشید که ساخت واحد ۱۲ اون، از ساخت واحد پنجم اون ارزونتره؛ و ساخت دههزارمی، از ساخت قبلیها، به مراتب ارزونتره. این خودش به صورت خودکار، ورود به این عرصه رو برای رقبا سختتر میکنه.
صفر بودن هزینه حاشیهای باز-تولید: تولید بیشتر [تقریبا] مجانی!
یکی دیگه از این مفاهیم، صفر بودن هزینه تولید دوباره است یا zero marginal cost of reproduction — یعنی چی، یعنی چیزی که یه بار تولید کردی، دوباره تولید کردنش مجانیه. یه آهنگی که ساختی و ضبط کردی، یه متنی که نوشتی، یه فیلم یا عکسی که ساختی، ایجاد یه کپی ازش [تقریبا] هیچ هزینهای نداره! این مفهوم بیشتر مربوط به محصولات تکنولوژی و رسانهای هستش؛ خبرنامه، ویدیو، پادکست، یه قطعه کد یا اپلیکیشن…
نوال میگه وقتی کسی به این پادکست گوش میده (یا این خبرنامه رو راجع بهش میخونه) برای نوال هزینهای نداره؛ برای بهروز هم هزینهای نداره 😅 — نکته این ماجرا اینه که درآمد و پول به ازای هر کاربر یا مصرف کننده، بسیار ناچیزه، اما با گذشت زمان، میتونه خیلی خیلی — خیلی — زیاد بشه.
نوال میگه: جو روگان روی اپیزود ۱۱۰۰ پادکستش خیلی خیلی بیشتر از اپیزود شماره یکش کار نمیکنه، اما در اپیزود ۱۱۰۰ ام، میلیون دلاری از پادکستش درآمد داره، در حالی که روی اپیزود اول، احتمالا ضرر هم کرده! این یه مثال برای صفر بودن هزینه تولید دوباره است. (در کنارش، ارزشی که از همه اپیزودها که کماکان دارن مصرف میشن هم بدست میاره؛ یعنی احتمالا حتی از اپیزود اول هم که اون موقع ضرر داده، بعد از اپیزود ۱۱۰۰ ام، داره سود میگیره و درآمد داره).
اثر شبکهای: ارزش با مجذور تعداد مشتریها متناسبه
بعد از این دوتا مفهوم، ظریفترین اما مهمترین ایده این بخش، اثر شبکه است. این مفهوم از علوم کامپیوتر و شبکه میاد. رابرت متکالف، سازنده اترنت، قانون متکالف رو هم معرفی کرد که میگه ارزش یک شبکه با مجذور تعداد گرههای شبکه متناسب است.
اگر یک شبکه با اندازه ۱۰، ارزشش ۱۰۰ باشه، یک شبکه با انداره ۱۰۰، ارزشش ۱۰۰۰۰ خواهد بود. یعنی ارزش ۱۰ برابر نشده، ۱۰۰ برابر شده؛ مربع ۱۰.
شما باید بخواید که در یک بیزنس با اثر شبکهای باشید؛ با فرض این که نفر دوم ماجرا نیستید… اگر نفر شماره یک در یک بیزنس با اثر شبکهای باشید، شما برنده بلامنازع ماجرا هستید. برای مثال، اگه به فیسبوک نگاه کنید، فیسبوک (و اینتستاگرام) پروتکل اصلی شبکههای اجتماعی بین دوستان و خانواده هستن. رقیبشون کیه؟ هیچکس! چون از طریق اثر شبکهای، همه چیز رو بردن!
برای همینه که وقتی یکی در جواب این میگه: «خب، من کلا از فیسبوک و اینستاگرام سوییچ میکنم به [هرچی]»، اونها متوجه نیستن که اثر شبکهای، به صورت طبیعی، باعث ایجاد انحصار میشه و چیز بسیار بسیار قدرتمندیه!
شما میتونید از فیسبوک یا اینستاگرام سوییچ کنید و برید یه جای دیگه… و با خودتون یا ۴ نفر دیگه تنها باشید… میشه، اما شما از محتوا و ارزش دور میشید…
کسب و کارهای مبتنی بر اثر شبکهای، به صورت طبیعی باعث ایجاد انحصار (مونوپولی) هستن
یکی از رازهای کثیف سیلیکون ولی اینه که بیشتر برندهها، به صورت طبیعی یه سری مونوپولی هستن. حتی تاکسیهای اینترنتی هم به همین سمت دارن میرن… یک سیستم تک برنده یا winner-takes-all.
نوال میگه اوبر (Uber)(معادلش میشه اسنپ؛ تاکسی اینترنتی)، همیشه اقتصاد بهتری نسبت به لیفت (Lyft) خواهد داشت، تا زمانی که رانندگان بیشتری داشته باشه و مسافران بیشتری رو جابهجا کنه.
یا مثلا گوگل، در واقع تنها موتور جستجوی قابل انتخابه؛ DuckDuckGo خوبهها، برای کسانی که به حریم شخصیشون اهمیت میدن، اما اونا همیشه نسبت به گوگل عقب هستن، عمدتا هم به دلیل اثر شبکه است. یا توییتر؛ برای میکروبلاگینگ کجا میرید، به جز توییتر؟ (البته این مربوط به زمان توییتر بودنه توییتره؛ الان X هستن و تردز و بلواسکای و اینا هستن برای رفتن… اما بازم اثر شبکه به مراتب در توییتر بیشتر از بقیه قابل رویته.)
حتی یوتیوب که در ظاهر اثر شبکهای ضعیفی داره، هنوز اونقدر قدرتمنده که در عمل، سایت شماره دویی برای مصرف محتوای ویدیویی تولید کاربر (user generated) وجود نداره. حتی در خرده فروشی آنلاین هم، آمازون پرایم و ارسال یک روزه و ذخیره بودن اطلاعات کارت پرداخت و اینا، باعث ایجاد یه اثر شبکه قدرتمند شده.
در اثر شبکهای، هر کاربر جدید برای کاربران فعلی ارزش افزوده ایجاد میکنه
اثر شبکه چیه؟ بیایید دقیق اون رو تعریف کنیم. اثر شبکهای زمانی است که اضافه شدن هر کاربر، برای کاربران فعلی ارزش افزوده ایجاد کنه. کاربران فعلی، خودشون دارن برای شبکه (و بقیه کاربران) ارزش ایجاد میکنن؛ کاربران جدید هم برای شبکه ارزش جدید ایجاد میکنن.
مثال کلاسیکی که فکر میکنم همه میتونن اون رو به راحتی درک کنن، زبان هستش. فرض کنید در گروهی هستید که ۱۰۰ نفر در آن هستن و به ۱۰ زبان مختلف صحبت میکنن و هر نفر فقط به یک زبان صحبت میکنه. در یک همچین شرایطی، شما همش در حال ترجمه کردن هستید. خب این خیلی کار بیخودیه! اگر همه ۱۰۰ نفر به یک زبان صحبت میکردن، ارزش افزوده فوق العاده زیادی ایجاد میکرد.
اتفاقی که در این گروه میوفته، احتمالا به این شکله که، ۱۰ نفر به زبان انگلیسی حرف میزنن و یه نفر دیگه، به یه شکلی انگلیسی رو یاد میگیره… حالا ناگهان، ۱۱ نفر انگلیسی حرف میزنن. نفر بعدی که بخواد وارد این گروه بشه یا از داخل این گروه بخواد زبانی رو یاد بگیره، احتمالا میره سراغ انگلیسی! چرا؟ چون آدمای بیشتری به این زبان صحبت میکنن؛ پس کاربردیتر و با ارزشتره. حالا وقتی کسانی که انگلیسی بلدن تو این گروه به ۲۰ یا ۲۵ نفر برسه، دیگه کار تمومه… انگلیسی به زبان اصلی تبدیل میشه، و بقیه زبانها، باید فقط باهم رقابت کنن و بعد کمکم از بازار خارج بشن.
برای همینه که احتمالا در بلند مدت، کل جهان به انگلیسی و چینی صحبت کنن. چین اینترنت بستهای داره، اما خود اینترنت باعث هم سطحیه! کسانی که بخوان از اینترنت برای ایجاد ارتباط استفاده کنن، مجبورن انگلیسی رو یاد بگیرن و استفاده کنن، چون بزرگترین جامعه زبانی روی اینترنت، انگلیسی زبانها هستن.
نوال میگه: من همیشه برای دوستان و همکارانم که با زبانهای خارجی در کشورهای خارجی (غیر انگلیسی زبان منظورشه) بزرگ شدن، احساس ناراحتی میکنم، چون کتابهای بسیار زیادی هستن که بهشون دسترسی نداری؛ کتابهای بسیاری هستن که اصلا ترجمه نشدن. فکر کن، اگه فقط فرانسوی حرف میزدی، یا فقط آلمانی یا چینی یا هندی… در آموزشهای فنی، به شدت در معرض ضرر بودی.
اگر میرید و آموزش فنی میبینید، احتمالا همیشه باید انگلیسی یاد بگیرید، چون کتابهایی هستن که دادهها و اطلاعاتی دارن که باید بخونید و بفهمید و بدونید، و این کتابها ترجمه نشدن. زبانها، احتمالا قدیمیترین مثال اثر شبکه هستن.
پول یه مثال دیگه اونه. احتمالا بهتر بود همه ما از یک پول استفاده کنیم، اما واقعیت اینه که مرزهای جغرافیایی و مقررات مختلف، باعث ایجاد جزیرههایی مصنوعی شدن که پولهای مختلف ایجاد کردن. اما حتی در این شرایط، جهان بیشتر تمایل داره که از یک واحد ارز به عنوان ارز اصلی در دنیا استفاده بشه. در حال حاضر، دلار آمریکا…
کسب و کارهایی با هزینه حاشیهای [باز-تولید] صفر، میتونن به کسب و کارهایی با اثر شبکهای تبدیل بشن
اثر شبکهای، مفهوم بسیار قدرتمندیه. وقتی دارید مدل کسب و کار انتخاب میکنید، خیلی ایده خوبیه که مدلی انتخاب کنید که بتونید از اثر شبکه، هزینه حاشیهای پایین و مزیت مقیاس بهره ببرید؛ و این سهتا، معمولا باهم میان.
هر چیزی که هزینه حاشیهای بازتولیدش صفره، بدیهی هستش که مزیت مقیاس داره (چون یه بار تولید میشه و بارها و باره میتونه فروخته بشه یا مصرف بشه و این باعث میشه هزینه تولید روی تعداد بارهای مصرف زیاد سر شکن بشه)؛ همینطور اثر شبکهای، چون بیشتر در اختیار بقیه قرار گرفتنش هزینه نداره و میتونه بیشتر بین کاربران و مشتریان نفوذ کنه. فقط چیزی که میمونه اینه که شما یه سری قلاب کوچیک (hooks) برای کاربران ایجاد کنید که بتونن برای هم ارزش افزوده تولید کنن!
شما باید همیشه به این فکر کنید که مشتریان و کاربرانتون، چطوری میتونن برای هم ارزش افزوده تولید کنن، چون این مهمترین و بهترین شکل لورج هستش. فکر کن؛ شما خوابید، یا در سفر یا لب ساحل هستید و کاربرانتون دارن به هم ارزش اضافه میکنن و شما برنده نهایی ماجرا هستید!
این قسمت چهاردهم از مجموعه «چطوری ثروتمند بشیم، بدون اینکه خوش شانسی بیاریم» از نوال راویکانت بود. مرسی که میخونید و به اشتراک میذارید.
در قسمت بعدی با نوال میریم و یه مثال میزنیم که چیزایی که تا الان گفتیم رو یکم بهتر درک کنیم.
دمتون گرم
تا قسمت بعد؛
بهروز