سلام!
به آخر هفته خوش اومدید! این هفته هم با یه بهروزنامه دیگه در خدمتتون هستم. دربی تهران هم مساوی شد، ولی من ندیدم چون داشتم مینوشتم! این هفته، بخش آموزشی هم نداریم، ولی بجاش یه بخش تحلیلی طویل داریم! امیدوارم لذت ببرید و با دوستاتون به اشتراک بذاریدش.
نظری، انتقادی، پیشنهادی چیزی هم داشتید یا کامنت بذارید، یا همین ایمیل رو ریپلای کنید؛ یا اینجاها میتونید پیدام کنید:
اینستاگرام | توییتر | کلابهاوس | ریکام
بخش ۱ - اخبار هفتهای که گذشت
اسپاتیفای و بارسلونا
اسپاتیفای، سرویس پخش موسیقی، با قراردادی که مبلغ اون رسما اعلام نشده، اسپانسر تیم فوتبال بارسلونا شد. طبق این قرارداد، اسم استادیوم بارسلونا هم طبق این از «کمپ نیو» به «اسپاتیفای کمپ نیو» تغییر خواهد کرد. (منبع)
البته روزنامه لا ونگاردیا بارسلونا، ارزش این قرارداد رو ۲۸۰ میلیون یورو یا ۳۰۷ میلیون دلار اعلام کرده (منبع). با اینکه بارسلونا یکی از پرافتخارترین تیمهای فوتبال دنیاست، این باشگاه در سال گذشته ۴۸۱ میلیون یورو ضرر داده.
میمونهای خسته و کریپتوپانکها و سکههای میمونی
در هفتهای که گذشت، شرکت یوگا لبز (Yuga Labs)، سازنده انافتیهای کلکسیون Bored Apes Yacht Club (BAYC) که از گرونترین و باارزشترین کلکسیونهای NFT هستش، در یک حرکت جالب، تمامی حقوق مربوط به دو کلکسیون CryptoPunks و Meebits رو از لاروا لبز (Larva Labs) خریداری کرد.
کریپتوپانکها، از گرونترین، قدیمیتیرن و معروفترین کلکسیونهای NFT محسوب میشه. کریپتوپانکها و BAYC باهم، ارزشی (market cap) تقریبا ۳/۶ میلیارد دلاری دارن (قیمت به اتر هست و برای همین حدودی).
یکی از نکات مهم ماجرا اینه که یوگا لبز، از همون اول حقوق معنوی میمونها رو به دارندگان میمونها داده بود، اما لاروا لبز، حقوق مالکیت معنوی پروژههای CryptoPunks و Meebits رو برای سازندگان پروژه نگه داشته بود. یوگا لبز بعد از خریدن تمامی حقوق این دو پروژه، در اولین حرکت، تمامی حقوق تجاری (اما نه کپیرایت کامل) این دو پروژه رو به دارندگان اونها داد. (منبع)
بعد از این که یوگا لبز جمعه گذشته این خبر رو اعلام کرد و دنیای NFT رو یه تکون داد، دوباره دیروز اعلام کردن که دارن برای دارندگان میمونها و میمونهای جهشیافته (Mutant Apes Yacht Club یا MAYC) ApeCoin ایردراپ میکنن.
این سکهها قراره در ApeCoin DAO و بازیهایی که قراره یوگا لبز ارائه بده استفاده بشن. (منبع)
خلاصه بقیه اخبار
گوگل بعد از ۷ سال، سرویس ثبت دامنهاش رو از حالت بتا درآورد و عمومی کرد! (لینک)
چراغ سبز اتحادیه اروپا به آمازون برای خرید استودیو MGM به مبلغ ۸/۵ میلیارد دلار (لینک)
جریمه ۱۸/۶ میلیون دلاری برای متا توسط کمسیون حفاظت دادههای ایرلند به دلیل رعایت نکردن قوانین حریم خصوصی اطلاعات اروپا (GDPR) در سال ۲۰۱۸ (منبع)
مارک زاکربرگ در یک نشست در SXSW داشت، تایید کرد که پشتیبانی از NFT ها در چند ماه آینده به اینستاگرام اضافه خواهد شد. (منبع)
بخش ۲ - تحلیلی
چرا ایمیل؟ چرا خبرنامه ایمیلی؟
این شماره ششم بهروزنامه است. در این حدود ۲ ماهی که من خبرنامه فارسی منتشر میکنم، یه سوالی که بارها و بارها ازم پرسیده شده، این بوده که: چرا خبرنامه!؟ چرا ایمیل؟ چرا بلاگ نه؟ چرا اینستاگرام و توییتر و ویرگول و مدیوم نه؟
بهروزنامه اولین و تنها خبرنامه من نیست. من یه خبرنامه مشابه به انگلیسی هم منتشر میکنم به اسم پالس که فکر میکنم تقریبا ۴-۵ سالشه. اما توی فضای خبرنامههای انگلیسی، این سوال کمتر مطرح میشه. شاید چون رایجترن…
در بهروزنامه شماره پنج، توی خلاصه اخبار اشاره کردم که ساباستک (Substack)، پلتفرمی که میزبان بهروزنامه است، اپلیکیشن خودش رو معرفی کرده و روی پلتفرم iOS و iPadOS الان قابل دسترسی هستش (اندرویدش هم به زودی میاد). اما همونطوری که هفته پیش گفتم، هنوز خیلی نه از این اپ برای خوندن خبرنامههای دیگه استفاده کرده بودم خیلی و نه دقیقا به تاثیرات این اپ خیلی فکر کرده بودم. برای همین، در حد خبر نگهش داشتم.
در کنار اینها، یک سوال در اینستاگرام و توییتر منتشر کردم:
بعد از تقریبا ۵۰۰ بار دیده شدن، به جز دوستانی که لطف داشتن و جوابشون بهروزنامه بود، تنها جوابی که دریافت کردم، این بود:
همه اینها، در کنار هم باعث شد که تصمیم بگیرم این هفته راجع به خبرنامه ایمیلی و ساباستک و اینجور چیزا بنویسم.
از دیرباز
ایمیل یکی از قدیمی ترین راههای ارتباطی بشر آنلاینه. از اون چیزهاییه قدیمی میشه، خیلیها هم سعی میکنن جایگزینش کنن، اما فعلا راهی برای جایگزینی کاملش ساخته نشده. برای یک سری از کاربردهاش، جایگزین اومده مثل ایمیلهای زنجیروار داخل شرکتی که Slack سعی کرد جاشون رو پر کنه و غیره.
اگر سن و سالتون یکم نزدیک من باشه، یادتون میاد که قبل از اینکه ملت چیزای باحالی که میبینن رو تو اینستاگرام استوری کنن یا توی گروههای تلگرامی و واتساپی بفرستن، هی ایمیل فوروارد میکردن! یهو میدیدی یه عکس گربه است و ۴۷۳۵۶۴۸ بار فوروارد شده… (از رو خط های عمودی که با هردفعه فوروارد کردن اضافه میشد، قابل تشخیص بود، مثل سن درخت!)
شبکههای اجتماعی و به اشتراک گذاری محتوا توی این پلتفرمها مثل توییتر و فیسبوک و اینستاگرام باعث شد کمکم ایمیلهای این شکلی کمتر بشن؛ ولی جاشون رو بدن به ایمیلهای تبلیغاتی و اسپم و اینجور چیزا.
خلاصه تو همه این دورهها، ایمیل بالا و پایین داشته، ولی بوده و هست. یه نکته خیلی مهم راجع به ایمیل اینه که، اگر بهش اجازه ندید، الگوریتمی نیست که تصمیم بگیره شما چه ایمیلهایی رو و به چه ترتیبی ببینید. اگر دوست داشته باشید ولی، از فولدرهای جیمیل و اسپم فیلتر و برچسبها و اینا میشه حرف زد، ولی اونا اجباری نیستن، برعکس فید فیسبوک و اینستاگرام و غیره که علایق شما رو حدس میزنن و محتوا بهتون نشون میدن.
ارتباط مستقیم
علاوه بر کمتر بودن تاثیر الگوریتمهای جمع کننده (aggregator) روی ایمیل، یکی دیگه از چیزهایی که باعث شده من به ایمیل و خبرنامه علاقه داشته باشم، ارتباط مستقیم با مخاطبهام و مدیون پلتفرم نبودن ارتباطم هست. منظورم چیه؟
فکر کنید من تمام انرژی خودم رو بذارم روی اینستاگرام یا توییتر؛ چند صدهزار نفر فالور جمع کنم و همه چی عالی پیش بره تا یه روز اینستاگرام یا توییتر تصمیم بگیرن که برای این که پستهای منو به فالورهام نشون بدن، من باید بهشون پول بدم (organic reach کم بشه، که همیشه میشه)، یا بدتر از اون، بخاطر این که با محتوایی که من تولید میکنم موافق نیستن، یا به لطف/جرم ایرانی بودن و فشار دولتشون باید تحریم بشم و دسترسی من باید از این پلتفرم قطع بشه، تکلیف من چیه؟
تکلیف اون چندصد هزار نفری که منو فالو میکردن چیه؟ این اتفاق اخیرا برای اینفلوئنسرهای روس افتاد بعد از اینکه پوتین تصمیم گرفت اینستاگرام رو در روسیه بلاک کنه.
اما با اینکه ساباستک میزبان بهروزنامه است، اگر یه روز تصمیم بگیره که بهروزنامه با سیاستهاش نمیخونه یا بهروز به دلیل ایرانی بودن، دیگه حق دسترسی به پلتفرمش رو نداره، میدونید چی میشه؟ من لیست ایمیل مخاطبهام رو دانلود میکنم و برمیدارم میبرم توی یه پلتفرم دیگه آپلود میکنم، یا شروع میکنم دستی براشون بهروزنامه فرستادن. با ایمیل، صاحب ارتباط منم. چیزی که با فالور شبکههای اجتماعی و بازدیدکنندههای وبسایت، امکان پذیر نیست. شما نمیتونید فالورهای اینستاگرامتون رو دانلود کنید و ببرید توی توییتر بهشون پیام بدید…
با ایمیل، من صاحب ارتباطم با مخاطبم هستم؛ با شبکههای اجتماعی من فقط دستم به دامن پلتفرمه
این یکی از مهمترین دلایلی هستش که من خبرنامه ایمیلی رو دوست دارم و سالهاست که دارم به این شکل تولید محتوا میکنم؛ تا یکم پیش فقط به انگلیسی، الان به فارسی و انگلیسی.
ساباستک و فلسفهاش
ساباستک سال ۲۰۱۷ و در اوایل ریاست جمهوری دونالد ترامپ راه اندازی شد. زمانی که عبارتهایی مثل حقایق جایگزین (alternative facts) خیلی به گوش میرسید و انسان رو آزار میداد. زمانی که جنگ بر سر توجه (attention) کاربران در شبکههای اجتماعی به اوج رسیده بود. زمانی که مردم داشتن به شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیام رسان به عنوان منابع اخباری که دریافت میکنن عادت میکردن. زمانی که نون تو وایرال شدن به هر قیمتی بود!
اما ساباستک، برخلاف جریان غالب، این امکان رو برای تولیدکنندههای محتوا (اول محتوای متنی، بعد صوتی و اخیرا ویدیویی) فراهم کرد که مستقیما از مخاطبشون کسب درآمد کنن. دیگه لازم نبود که محتوای الگوریتم پسند و در کنار تبلیغات باعث درآمدزایی تولیدکنندهها بشه. چرا؟
چون برای وایرال شدن یک محتوا، برای اینکه کاربر ترغیب به عکس العمل نشون دادن به اون محتوا و بازنشر اون بشه، باید احساسات کاربر هدف قرار بگیره. و تحریک هیچ حسی به راحتی عصبانیت و مخالفت نیست… محتوای شبکههای اجتماعی با منفی شدن کاربران رو بیشتر درگیر میکردن و از اونجایی که به لطف تبلیغات این شکبههای اجتماعی دارن پول درمیارن، مهم نیست چی باعث میشه که کاربر بیشتر روی پلتفرم بمونه یا از اونجا بودن چه حسی داره؛ مهم اینه که روی پلتفرم باشه و مصرف کنه و تبلیغ ببینه که پلتفرم پول دربیاره…
ساباستک نگاهش به این ماجرا به عنوان مشکل بود و خودش رو راه حل میدونست و مدل کاریش این بود که از پول درآوردن تولیدکنندههای محتوا پول دربیاره… (منم باهاشون تقریبا موافقم، ولی خب نه کامل. حالا میگم چرا.)
فلسفه ساباستک، توش دو تا دشمن تعریف شده بود: ۱) تبلیغات، و ۲) الگوریتمهایی که درگیری (engagement) با محتوا رو اندازه میگیرن و تصمیم میگیرن کی چی ببینه.
تبلیغات که تکلیفش روشنه. برای تبلیغات «توجه» یا attention حیاتیه ولی مهم نیست که اون توجه از کجا و چجوری داره میاد. مهم نیست که محتوای تولید شده، برای مخاطب ارزشی هم ایجاد یا فقط توانایی جلب توجه داره. وقتی این مدل غالب برای درآمدزایی باشه، رسانه تبدیل میشه به جایی برای تحریک احساسات و هیجان و خشم و تئوریسینهای توطئه و غیره…
طرف دیگه ماجرا هم که الگوریتمها هستن و راجع بهشون بالا صحبت کردم. الگوریتمها هرچقدر هم باهوش [مصنوعی] باشن، بازم بر اساس تحلیل یه سری داده تصمیم میگیرن که هدفشون لزوما آموزش یا اطلاعرسانی درست به کاربر نیست؛ اگر هم باشه، اولویت اونها نگه داشتن کاربر در پلتفرم هستش و پولسازی برای صاحبان شرکتهاشون.
اما، هرکدوم از اینها یه راه حل داره: ۱) اشتراک (سابسکریپشن غیر رایگان) و ۲) اینباکس (inbox). اشتراک [غیر رایگان] باعث میشه که کاربر هرچیزی که دم دستش رسید رو مصرف نکنه. شما ممکنه یه چیزی که خیلی رو اعصابه توی اینستاگرام ببینی یا بخونی، ولی حاضری برای آزار دیدن از اون محتوا پول بدی؟ احتمالا نه! بعد معمولا ما آدما وقتی برای یه چیزی پول میدیم، براش ارزش بیشتری قائلیم… یعنی چی؟ یعنی اگر برای یه خبرنامه پول بدیم، احتمالا مطمئن میشیم که همه شمارههاش رو از اول تا آخر بخونیم؛ ولی وقتی مجانیه، پیش احتمالا کمتر بهش اهمیت میدیم. وقتی پول میدیم، دقیقتر مصرف میکنیم؛ حتی اگر محتوا باشه.
راه حل دوم، اینباکس بود. بهجای یک فید ابدی که تا برای همیشه میشه اسکرولش کرد، شما محتوا رو جایی دریافت میکنی که قبلا اجازه دادی دریافت کنی… جایی که صاحبش شما هستی و تصمیم گرفتی محتوا یا ایمیل تولیدی من رو اونجا داشته باشی… حالا میخواد ایمیل اصلی و کاریت باشه، یا یه ایمیل که فقط برای گرفتن خبرنامههای مورد علاقهات درست کردی، نه چیزی که یک الگوریتم تصمیم گرفته باشه برای اونجا نگهداشتنت بهت نشون بده.
ساباستک، رشد و اپلیکیشن
رسیدیم به خبری که هفته پیش و اول این مطلب راجع بهش نوشتم: اپلیکیشن ساباستک.
ساباستک، به دلیل فلسفه و روشی که پیش گرفته، احتمالا راه رو برای تبلیغات باز نکنه (لااقل من اینجوری حدس میزنم)، اما مجبوره به عنوان یه پلتفرم که از سرمایه گذار (VC) پول گرفته و قراره که درآمدزا باشه، باید بتونه یه بالانسی رو بین ایدهآل گرایی و عمل گرایی رو رعایت کنه. ساباستک نیاز به رشد داره ولی نمیتونه این رشد رو به قیمت زیرپا گذاشتن اصول و فلسفهاش دنبال کنه. برای همین، گزینه اپلیکیشن ساباستک که میخواد جای قسمت دوم راه حل یعنی اینباکس رو بگیره، میتونه یکم شبیه بازی با اصول ساباستک باشه چون اونها قول دادن که هیچوقت موتور (الگوریتم) توصیه محتوا روی پلتفرمشون نداشته باشن، اما روی اپلیکیشنشون یه تب Discover دارن — که پست پیشنهاد نمیده، نشریه (یا همون خبرنامه) پیشنهاد میده…
نکته چیه؟ نکته اینه که دارن با اصول بازی میکنن، اما در کنارش یه تجربه بهتر برای کاربر فراهم میکنن: اونم یه اینباکس مخصوص مطالب مورد علاقه کاربره، نه یه اینباکسی که توش از ایمیل تبلیغ مایع ظرفشویی تا ایمیلهای رئیس و فیش حقوقی توش میاد…
در کنار اینها، یه نکته ظریف هست که خیلی مهمه که نادیده گرفته نشه و اون نوتیفیکیشن (یا به قول کولترها، نوتیف) هستش! این یادآور جزئی و گاها رو اعصاب، میتونه یه قابلیت خیلی خیلی مهم باشه تا کاربر رو به سمت یه عادت جدید مثل خبرنامه در اپ جدید سوق بده. یعنی به جای اینکه شما یادتون باشه که برید فلان وبلاگ رو هر هفته بخونین، یه نوتیفیکیشن کوچیک بهتون یادآوری میکنه که «بهروزنامه» جدید منتشر شدها! نمیخوای بخونیش؟
البته، یه خطر هم این وسط هست که ممکنه کاربرها، با مشترک تعداد زیادی نشریه شدن و نخوندن و عقب افتادن از ریتم خوندن خودشون شدن، کلا ساباستک و خبرنامه رو ببوسن بذارن کنار…
ولی خب؛ نیاز به این بالانس بین ایدهآل گرایی و عمل گرایی در خیلی از پلتفرمها نادیده گرفته میشه، اما به نظرم ساباستک داره خوب این مسیر رو پیش میره.
اپلیکیشن فعلا روی iOS و iPadOS هستش (دانلود کنید)، ولی روی اندروید هم قراره بیاد (اینجا میتونید برای اندرویدش ثبتنام کنید).
خلاصه این که، اگر فکر میکنید دوست دارید محتوا تولید کنید، مخصوصا محتوای نوشتاری، خبرنامه و ایمیل هم گزینههای بدی نیستن. جاش هم تو فارسی خیلی خالیه!
بخش ۳ - اپها و سرویسها
توییتر داره روی تب پادکست (لینک) و آنالتیکس برای اسپیسز (لینک) کار میکنه
اینستاگرام داره روی امکان منشن کردن یه نفر روی یه استوری که پست شده (لینک) و یه قسمت در اکسپلور که پستهایی که توسط دوستانتون لایک شدن رو نشون میده (لینک) کار میکنه.
تلگرام در آپدیت اخیرش دانلود منیجر، امکان جابهجایی عکسهایی که به صورت آلبوم فرستاده میشن و لایو استریم کردن رو اضافه کرده و کلی امکانات باحال دیگه اضافه کرده (لینک)
بخش ۴ - کوتاه و جالب از گوشههای اینترنت
قابلیت Universal Control اپل واقعا خفنه (لینک)
قبل اسم انتخاب کردن با مغازه بغلیتون هماهنگ کنین (لینک)
بخش ۵ - محتوای فارسی
مهرداد یکی از دوستان خیلی خوب منه که احتمالا باهاش از طریق توییتر یا اینستاگرام یا آخر سریالهای دهه هفتاد آشنا هستید: «با تشکر از خانواده محترم رجبی»
کانال یوتیوب مهرداد اخیرا دوباره فعال شده و این ویدیوش من رو حسابی ترغیب کرد و رفتم استراوا نصب کردم… شما هم ببینید. خوبه.
در ضمن، ایشون اینقدر همش در حال دویدن و رکاب زدنه، گاها من خسته میشم، ولی خب کارش درسته.
خب، اینم از شماره ششم.
مرسی که بهروزنامه رو با دوستانتون به اشتراک میذارید.
تا هفته بعد!
بهروز